سیاست و تاریخ

رفع یک اشتباه و غلط مشهور تاریخي

دیروز پنجشنبه در سایت آریانا افغانستان مضمونی بقلم داکترصاحب عبدالقیوم کوچی را، تحت عنوان ظلم و جفای زمامداران امریکا با مردم افغانستان، مطالعه نمودم. در ضمن خواندن مضمون فوق الذکر متوجه همان اشتباهاتی شدم که از سالیان دراز در ذهن مردم افغانستان جای گرفته و آن اینکه امریکا در بدل کمک های اقتصادی از افغانستان خواهان اشتراک این کشور در پکت نظامی بغداد بود که دو همسایه افغانستان یعنی ایران و پاکستان اعضای آن سازمان نظامی بودند ولی افغانستان نظر به موقعیت خاص جیوپولیتیکی خود نمی خواست با یک ابر قدرت جهانی طرف قرار بگیرد. بنا براین اصل زمامداران افغانستان شمولیت در پکت های نظامی را رد نموده و به سیاست عدم انسلاک ادامه دادند….ختم نقل قول.

این اشتباه از کتاب مؤرخ مشهور امریکایی لویس دوپرې نشأت نموده و متأسفانه اکثر بل اکثریت مطلق منورین افغان و شاگردان تاریخ به همین عقیده هستند. دوپری دراین زمینه مینگارد «حکومت داوود رسماً اعلان نمود،که امریکایی ها از دادن کمک های نظامی به افغانستان ابا ورزید زیرا افغانها نمیخواستند، برای شمول به پکت بغداد، توافق دوجانبه امنیتی را امضا نمایند، ولی دیپلومات های امریکایی که در  صحنه حاضر بودند میگویند که بعضی از نظامیان افغانستان میخواستند،که افغانستان در پکت نظامی شامل شوند، ولی در مقابل از امریکا میخواستند که در صورت حمله روسها بر افغانستان امنیت آن کشور را تضمین کنند…. پلانگذاران نظامی امریکا از دادن چنین تضمینی ابا ورزیدند و بعضی به این عقیده هستند،که حکومت افغانستان رد نمودن کمک های نظامی امریکا را برای بدست آوردن کمک های نظامی از روسها بهانه قرار دادند.» Dupree, Afghanistan PP 510-511

لیون پولادا و لیلا پولادا در باره این مسئله مینویسند: «در همان وقت یک افسانه جاری شد و آن اینکه افغانها با طلب نمودن کمکهای نظامی از امریکا این درخواست را ضمیمه ساخته بودند،که ایالات متحده امنیت آن کشور را تضمین نمایند. در حالیکه برای تایید چنین ادعایی هیچ سندی وجود ندارد. ولی با وجود این هم این آوازه شدت گرفت و همه باور نمودند. این افسانه شاید از اندیشه رهبران نظامی امریکا نشأت نموده باشد،که فکر میکردند اگر ما با افغانستان همکاری نظامی نماییم بایست در صورت حمله اتحاد شوروی بر افغانستان از آن کشور دفاع کنیم. نظامی های امریکا فکر نمیکردند،که در صورت حمله اتحاد شوروی از افغانستان دفاع کرده بتوانند، زیرا افغانستان، از لحاظ جغرافیایی، با اتحاد شوروی بسیار نزدیک است. مگر افغانها هیچ وقت از امریکاییها درخواست چنین تضمینی را ننموده اند.» Poullada. The Kingdom of Afghanistan and the United States P 150

 به ارتباط همین موضوع، در حاشیه شماره ۱۳ فصل نهم این کتاب آمده است : « وقتی پولادا در سال ۱۹۵۳م به سفارت امریکا در کابل وظیفه داشت در اینباره تحقیقاتی بعمل آورد،که امریکا چرا از دادن کمک های نظامی به افغانستان انکار ورزید؟ چندین مامور نظامی  به او گفتند، که افغانها در بدل دریافت کمک های نظامی امریکا ازین کشور  طالب تضمین امنیت شدند. این موضوع در حلقات حکومتی امریکا بحیث یک حقیقت قبول شده بود. نویسنده ها و علمأ در حصه پراگندن این شایعه کمک نمودند ( که متأسفانه پولادا هم یکی از آنها بود) و این شایعه بحیث حقیقت قبول شد. در حقیقت هیچ شواهدی وجود ندارد که دال بر چنین درخواستی بوده باشد. Ibid P158

نویسنده و ژورنالیست مشهور جیفری رابرتس مینویسد،که درین زمینه هیچ شواهدی وجود ندارد مبنی بر اینکه حکومت امریکا گاهی به افغانستان پیشنهاد موافقتنامه دوجانبه دفاعی نموده باشد. رابرتس  به این عقیده است،که انتقاد نمودن مؤافقتنامه های پاکستان با امریکا، از طرف افغانستان، به مفهوم این نیست که افغانستان نمیخواست با پیمان های غرب بپیوندد. برعکس افغانها هیچ وقت مخالف تقویه شدن جنوب غرب اسیا نبوده اند. در حقیقت افغانستان در سال ۱۹۳۷ در پکت بغداد که بنام پکت سعدآباد یاد میشد شامل شد، ولی آن پکت دوام ننمود. Roberts. The Origins of Conflicts in Afghanistan P185

داکتر قیوم کوچی در ادامه همین موضوع مینویسد، « …داوود خان با بازگشت به میهن در صدد برقراری روابط گسترده با روسیه شوروی افتاد و نخستین قرضه اتحاد شوروی را که معادل یک میلیون و ۲۰ هزار دالر( در حقیقت بیش از صد میلیون دالر، جهانی) میشد پذیرفت و در عین زمان روسها حاضر گردیدند قشون ملی افغانستان را با سلاح های پیشرفته تجهیز نمایند. مقامات دولت اتحاد شوروی حاضر شدند به هزاران جوان افغان در رشته های گوناگون از جمله امور نظامی بورس تحصیلی داده و آموزش و رشد آنان را در کشور خود فراهم نماید. بنظر این نویسنده پناه بردن افغانستان بدامن روسیه شوروی بزرگترین خبط و اشتباه داوود خان بود ،که عواقب زلتبار و خونبار تاریخی را به مردم به ارمغان آورد و تا امروز ادامه دارد و مردم مظلوم و ستم کشیده افغانستان از ان رنج میکشد…»

عمر سردار داوود خان در سیاست سپری گشت و بالاخره قربانی سیاست شد. کسیکه نیم قرن در میدان سیاست باشد حتماً باید اشتباهاتی نموده باشد، ولی در زمینه قایم نمودن روابط اقتصادی، سیاسی و نظامی با جهان غرب آخرین تلاشهای خود را نمود اما در نتیجه چنان عکس العمل منفی و توهین آمیز جهان غرب، بخصوص ایالات متحده، مواجه گشت که برداشت آن برای هر کسی، که دارای غرور انسانی و ملی باشد، غیر ممکن بود.

در اواخر سال ۱۹۴۸م صدراعظم شاه محمودخان به واشنگتن سفر نمود و با وزیر خارجه وقت جورج مارشال دیداری بهم رسانید. صدراعظم شاه محمودخان برموضوع کمک های نظامی به افغانستان بسیار تأکید ورزید. جورج مارشال از تأکید بسیار زیاد شاه محمودخان به حیرت افتاد و سوال نمود،که دشمن شما کیست؟ شاه محمودخان جواب داد،که روسها. مارشال بر این فکر شاه محمودخان، که افغانها احتمالاً با قدرت نظامی روسها مقابله خواهند نمود، خندهٔ ریشخند آمیزی کرد. شاه محمودخان این توهین به غرور خود را به خاموشی تحمل نمود و گفت که برای امنیت داخلی هم به اسلحه ضرورت دارند و اگر امریکا موافقه نکند آنها از روسیه شوروی کمک نظامی را بدست خواهند آورد. مارشال در جواب گفت،که مسلمانهای خوب، مانند افغانها، هیچوقت از روسهای بې خدا طالب کمک نمیشوند. شاه محمودخان درجواب گفت که در دین اسلام در وقت ضرورت خوردن گوشت خوک هم جایز است. Poullada P133 ( گوشت خوک غذای بسیار معمولی و عمومی مسیحیان است. جورج مارشال باید از جواب فی البدیهه شاه محمودخان قهر و خجالت خود را با زحمت تمام بلعیده باشد. جهانی)

معاون وزارت خارجه امریکا در امور شرق نزدیک و آسیای جنوبی جورج مگی ( George McGhee)در خاطرات خود از همچو یک توهین دیگری به مقام افغانی مینویسد: قبل از رفتن به کابل، یک واقعه دیگری رخ داد و آن اینکه رفیق دیرینه ما سفیر افغانستان در واشنگتن محمد نعیم به وزارت خارجه آمد. او گفت که میخواهد در باره بدست آوردن کمک نظامی از ایالات متحده با من بحث کند. او در لابلای صحبت گفت که اگر ایالات متحده کمک نظامی را از افغانستان دریغ نماید ما مجبور خواهیم شد،که در زمینه با روسها به تماس شویم. من احساس نمودم که او میخواهد مرا بترساند چون می فهمیدم که برای افغانستان کمک نظامی از روسها یک مفکوره بېجاست. دفعتاً تیلیفون را برداشتم و از سکرتر خود نمره سفارت روسها را خواستم. سکرتر من نمره را داد و من هم تسلیم محمد نعیم خان نمودم و هر دوی ما خندیدیم. P304  McGhee, Envoy to the Middle World

در ماه جون ۱۹۴۹م افغانستان کوشش نمود که پیشنهادی مبنی بر خواستن کمک های نظامی به حکومت امریکا تسلیم نماید. وزارت خارجه امریکا به سفارت خود در کابل هدایت داد که مقامات افغانستان را بفهمانند که به هیچوجه در زمینه اقدام ننمایند. Poullada P134

پولادا به حواله نتیجه مطالعات سری وزارت دفاع امریکا در سال ۱۹۵۳ مینویسد:

«افغانستان برای ایالات متحده هیچگونه اهمیت ستراتیژیک ندارد، زیرا در نزدیکی و ساحه نفوذ اتحاد شوروی قرار دارد. افغانستان ظاهراً مستقل از اتحاد شوروی است، ولی اگر به موقعیت جغرافیایی و درک رهبران افغانستان از قدرت اتحاد شوروی نگاهی صورت بگیرد پیش بینی شده میتواند، که اشغال افغانستان از طرف اتحاد شوروی معطل شرایط زمانی است. ازین هم بگذریم، افغانستان در راه رسیدن به نیم قاره هند قرار دارد و در اولین مرحله جنگ بین غرب و شرق از طرف اتحاد شوروی اشغال خواهد شد. حالت بیطرفی افغانستان تا وقتی دوام خواهد نمود که در آنکشور مخالفت با کمونیزم صورت نگیرد زیرا تحریک ضد کمونیزم در افغانستان  اتحاد شوروی را به حمله برآنکشور وادار و تحریک می نماید.

شورای امنیت ایالات متحده نظر مشابه داشت و میگفت:

کرملین ظاهراً افغانستان را آنقدر اهمیت نمیدهد،که به درد سر بیارزد و خواستار توجه جدی باشد. آنها فکر میکنند که هر زمانیکه کدام هدف بزرگ مطرح شود افغانستان را به زودی و آسانی از سر راه خود برداشته میتوانند. در این جای شکی نیست که اگر افغانستان مقاومت هم نشان بدهد از طرف اتحاد شوروی به آسانی اشغال شده میتواند. در صورت حمله بر افغانستان، احتمال دارد که بعضی قبایل در مقابل اتحاد شوروی مقاومت نمایند.» Ibid 146-147

در اکتوبر سال ۱۹۵۴م دویت ایزنهاور رییس جمهور امریکا شد و داوود خان فکر کرد که شاید پالیسی امریکا در قبال افغانستان تغییری یافته باشد. داوود خان یک بار دیگر به واسطه سفیر خود در واشنگتن کبیرلودین با وزیر خارجه امریکا جان فوستر دلس (John Foster Dulles  ) تماس گرفت و موضوع کمک نظامی امریکا را با افغانستان مطرح نمود. وزیر خارجه امریکا در ۲۸ دسمبر جواب داد:

«بعد از غور نمودن بر درخواست شما باید بگویم که گرفتن کمک نظامی از امریکا بحال افغانستان فایده ای نخواهد داشت و مشکلاتی را که خلق مینماید با کمک نظامی امریکا حل شده نمیتواند. بهتر آن خواهد بود،که افغانستان به عوض درخواست اسلحه از امریکا مسئله پشتونستان را با پاکستان حل نماید.»

پولادا مینویسد،که یکی از علل این مکتوب اخیر شاید آن بود ه باشد که وزیر خارجه امریکا پیغام سری افغانستان را با سفیر پاکستان امجدعلی مطرح نموده باشد. دلس گفته بود که افغانستان به دلیلی درخواست اسلحه مینماید،که میگوید افغانها با کمونیزم ضدیت دارند. اگر مسئله چنین است و افغانها همه بر ضد کمونیزم هستند درین صورت از کمونیزم ترسی نباید داشت. وقتی افغانستان مطلع گردید که وزیر خارجه امریکا، با تخطی اشکار از اصول دیپلوماتیک، پیغام سری انکشور را با سفیر پاکستان مطرح نموده است توهین را احساس نموده و مأیوس گردید. در ماه جنوری ۱۹۵۵م داوود خان پیشنهاد کمک نظامی اتحاد شوروی را، که از دیر زمانی خواستار آن بودند، منظور فرمود. Ibid P149

کمک ها و فعالیت های مالی اتحاد شوروی با افغانستان این کشور را بیشتر و بیشتر وابسته به اتحاد شوروی میساخت و بیم آن میرفت که افغانستان شاید به زودی از لحاظ نظامی هم وابسته بدان کشور گردد. بعد از امضای موافقه اقتصادی با شوروی، داوود خان یکبار دیگر از ایالات متحده خواستار اسلحه ثقیله شد ولی واشنگتن باز هم درخواست افغانستان را نپذیرفت. چون افغانستان هر روز با دشمنی پاکستان دست به گریبان بود، لویه جرگه آن کشور در  ماه اگست سال ۱۹۵۶م به حکومت اجازه داد که از هرمنبع و کشوری که میتواند اسلحه و کمک نظامی بدست آورد. داوود خان بعد ازین فیصله لویه جرگه موافقه نظامی را با اتحاد شوروی اعلام نمود. Roberts P 206

به این صورت می بینیم که نه افغانستان مخالف شامل شدن در پیمان های نظامی بوده و نه به حکومات افغانستان، بشمول حکومت داوود خان، زمینه بدست آوردن کمک های نظامی از غرب، بخصوص امریکا، فراهم شده است. افغانستان وارد عصری شده بود که جهان میدان مسابقات تسلیحاتی شده بود. افغانستان، مانند سایر ممالک همجوار و دور و نزدیک، مجبور به خریداری و داشتن اسلحه عصری بود. قسمیکه در سطور بالا دیدیم، از شروع دهه چهارم قرن بیست، افغانستان چندین بار طالب کمک نظامی از امریکا شد ولی نه تنها جواب مثبت نشنید بلکه با توهین مقامات ذیصلاح مواجه گشت. هرکسی عوض داوود خان  میبود از همسایه شمال کمک نظامی میگرفت و این پیاله زهر را مینوشید.

در سطور بالا دیدیم که حکومات افغانستان چطور دروازه های حکومات غرب، بخصوص امریکا را برای کمک های مالی و نظامی می کوبید ولی مقامات امریکایی نه تنها اینکه به درخواست های مشروع افغانها جواب مثبت ندادند بلکه سفراء و وزاری این کشور را به باد تمسخر گرفتند و توهین نمودند، ولی وقتی قلم را بدست میگیرند با چه دیده درایی به دروغ بافتن متوسل میشوند گویا غیر فرشته های نجات چیز دیگری نبوده اند.

همان جورج مگی که سفیر افغانستان در واشنگتن سردار محمدنعیم خان را توهین نموده بود وقتی در باره افغانستان مینویسد چنین ادعا میکند: « ما به یقین میخواستیم که افغانستان بحیث یک کشور مستقل به حیات خود ادامه بدهد و اقوام مختلف باشنده آن کشور با هم مستحکم بماند، ثبات خود را حفظ نماید و با کشورهای همسایه پاکستان و ایران روابط خوب داشته باشد و در آن کشور پیشرفتهای سیاسی و اقتصادی بصورتی انکشاف کند که متضمن داشتن روابط خوب با دیموکراسی جهان غرب باشد و از اتحاد جماهیر شوروی فاصله بگیرد.

در سال ۱۹۵۱ م حکومت دیکتاتوری و اشرافی افغانستان تحت حکمروایی ظاهرشاه برای بیست سال آرامش و ثبات خود را حفظ نمود و تدریجاً به آزادی ابراز عقاید سیاسی اجازه داد. حکومت افغانستان تا الحال با کمک های نظامی و خریداری اسلحه از ایالات متحده هیچ علاقه ای نشان نداده است. تا جاییکه ما میدانیم، از برکت هوشیاری و بیداری حکومت افغانستان و تنفر مردم از مفکوره کمونیزم در آن کشور کدام سازمان مهم کمونیستی وجود ندارد. ایالات متحده با کمک های محدود خود کوشش نموده است که افغانستان واردات خود را هرچه کمتر و کمتر نموده و رشد اقتصادی نماید. ما در سال ۱۹۴۸م به افغانستان پیشنهاد یک قرارداد دوستی و تجارتی نمودیم، ولی قبول نشد چون افغانستان میترسید که مبادا امضای چنین قرارداد ها اتحاد شوروی را تحریک نموده و خواستار امتیازات مشابه شوند. McGhee PP 303-304

                                    مأخذ

1: Dupree, Louis. Afghanistan. 1980 Edition.

2: Roberts, Jeffery.  The Origins of Conflict in Afghanistan. London 2003.

3: Poullada, Leon and Leila Poullada. The Kingdom of Afghanistan and the United States 1828-1973. United States 1995.

4: McGhee, George. Envoy to the Middle World. U.S.A  1969.

مطالب مشابه

Back to top button