سیاست و تاریخهنر و فرهنگ

معرفی اقوام عمدهٔ   افغانستان – ترکتباران

تورکها یا ترکتباران يكی از اقوام بزرگ و از ساكنين تاریخی افغانستان به شمار میروند. اوزبیک‌ها و ترکمن‌ها بخش عمدهٔ ترکتباران نفوس افغانستان را تشکیل داده در حالیکه تعدادی (منجمله الفنستون، ۱۸۱۰م) هزاره‌ها و مغول‌ها را هم در جملهٔ ترکتباران شامل میکنند. قيرغيزها، قزلباش‌ها، ایماق‌ها ، ویغورها، و بیات‌ها را نیز میتوان در جملهٔ اقوام ترکتبار شامل نمود.

اوزبیک‌ها تخمیناً ۹ فیصد و ترکمن‌ها ۳ فیصد نفوس افغانستان را میسازند. اکثریت نفوس ترک ‌تباران از شمالشرق تا شمالغرب کشور (بدخشان، تخار، قندز، بغلان، سمنگان، بلخ، سرپل، جوزجان و فارياب) متوطن میباشند. در ولایت‌های بادغیس، هرات، کابل و سایر مناطق نیز كتله‌های كوچک ترک‌تباران زنده‌گی میکنند.

معلومات باستانشناسی و دی ان ای (جنیتک) مبنی برآنست، که ترکها مردمان زراعت پیشه بودند و در هزارهٔ سوم ق م از شمال شرق چین وارد منگولیا شده و از آنجا شیوهٔ زندگی مالداری و چرا را اختیار نموده در جستجوی چراگاه های بهتر طی دوهزار سال به تدریج بجانب آسیای میانه و جنوب آسیا مهاجرت کرده بدینگونه این سرزمینها به وطن ترکتباران مبدل گردید، که این مردم امروز شامل ویغورها، قرغیزها، قزاقها، ازبکها، هزاره ها و ترکمنها هستند. آذریها و ترکها نیز در قطار ترکتباران در خارج از آسیای میانه مییایند.

بعد از هجوم اعراب به آسیای میانه و آسیای جنوبی وجذب روز افزون جنگجویان ترک در اردوهای عرب و دولتهای محلی ترکتباران قدرت گرفته دولتهای متعدد و پیهم خود را را از بحیرهٔ آرال در شمال تا بحیره عرب در جنوب و از بنگال تا ترکیه امروزی ایجاد نمودند.

سلسله های غزنوی، مملوک، تغلق، سلجوقی، خوارزمشاهی، تیموری، شیبانی، بابری (مغولی هند)، صفوی، جنیدی بخارا، افشاری، زندیه، قاجار همه ترکتبار بودند. اولین دولت ترکتبار بنام “گوگ ترک” در حوزهٔ کوههای التای در مجاورت با مغولستان، چین و روسیه میباشد، که تا بحیره اورال زمانی ایجاد میشود که یفتلیها درافغانستان و ساسانیها در فارس حکومت میکردند.

اولین دولتهای اسلامی در خراسان و آسیای میانه از مهارت رزمی، اسپ سواری، تیراندازی و هنر جنگی ترکها در اردوهای خود استفاده کرده و ترکان به آسانی دین اسلام را قبول کردند. غلامان ترکتبار در اردوهای طاهری، صفاری و سامانی به درجات قوماندانی رسیده به چهره های بانفوذی مبدل شدند. از آنجمله  الپتگین، سبکتگین و محمود غزنوی که از قوم اوغوز ترکمن بودند، در غزنی مستقر شده و اولین دولت مقتدر با حاکمیت ترکتباران را در اواخر هزاره اول میلادی در سرزمینهای جنوب هندوکش، آسیای میانه و ایران امروزی ایجاد کرده سر آغاز مهاجرتهای ترکتباران به جنوب غرب آسیا گردیدند. متعاقب آنها این پروسه توسط سلجوقیان گسترش یافته تا اناتولیا ادامه میابد وبعدها با ایجاد امپراتوری ترکتبار تیموری به مرکزیت سمرقند و بعداً به مرکزیت هرات نفوذ ترکتباران وسیعتر شده تا جاییکه ترکیه امروزی در خرابه های امپراطوری بیزانس تولد میشود.

تعداد زیاد ترکتباران و تاجیکها بعد از سقوط دولتهای ترکتبار سمرقند و بخارا و اشغال آسیای میانه توسط روسهای تزاری به ولایت ترکستان افغانی در شمال هندوکش مهاجرت کردند.

همچنان بعد از انقلاب بلشویکی اکتوبر ۱۹۱۷م در روسیه، و در سالهای جنگهای باسمچی بار دیگر تعداد زیاد ترکتباران و تاجیکان به ولایات شمال افغانستان مهاجرت کردند.

قابل یادآوری میدانم که قبایل ذیل همه زیر چتر ترکتباران گرد هم میآیند: غزنویان، بابریان، قبچاق، افشاریان، سلجوقیان، قزلق،تاتار، مغل، ساکابی، دولت خانی، تایمنی، آل بیک،نیکپی، قرغیز، قزلباش، قزاق، سجانی، قوشخانیان، بیات، نیماق، نیکچی، کهگدای، دای میرک، میرسده، جمشیدیان، طاهریان، مروی، تیموریان، برلاس، ایلخانی، یفتلی، لغیان، قوزی، کاوی، ابکه، چغتای، گره بی، کرم علی، شیخ علی، اورته بلاقی و اویغور و اورته بلاغی.

اخیراً  بشیر اوزترک در صفحه فیسبوک شورای ترکتباران در عکس العمل به اظهارات غلط پوتین و رحمانوف در مورد نفوس تاجیکها نوشته است که “ترکها‌ بیشتر از تاجیک ها اند!” و پوتین و رحمانوف از لایه های درون اجتماعی مردم افغانستان ناآگاه اند!

او مینویسد که سالهاست خرسهای قطبی (پوتین و امثال آن) با سیاست های شوم و نامیمون شان در پی هویت زدایی و تقلب کاری روان هستند. در این اواخر پوتین-رحمانوف ناآگاه از لایه های درون اجتماعی مردم افغانستان ۴۷٪ این مردم را تاجیک قلمداد کرده اند. این درحالیست که ۳۰٪ این ارقام را تورک های پارسی گو تشکیل میدهند. از جمع این ۴۷٪ که ۳۰٪ ترکان پارسی گو را بیرون کنیم، تاجیک ها ۱۷٪ مردم افغانستان را شامل میشوند. اما چرا اینها در پی حذف هویت ترکان پارسی گو هستند؟ تقلب کاری و جعل هویت قومی تا بکی؟ تا جاییکه دیده میشود، پوتین رحمانوف از لایه های درون اجتماعی مردم افغانستان ناآگاه و بیخبر هستند!

به گونه مثال لایه های درون اجتماعی مردم ولایت بغلان را در تحقیق زیر ببینید و بعد بر سایر ولایات افغانستان مقایسه نمائید:

طوریکه احصائیه و موقعیت جغرافیایی ولایت بغلان نشان میدهد تقریباً ۸۰ فیصد مردم بغلان تُرک اند، به شرح ذیل:

۱. ولسوالی دوشی: اقوام کایی ها (دوستی، خواجه زید، زارغه و کنده سنگ، کرو و… که از نسل کای های سلجوقی اند)، نیکپی، توقلوق، لرخابی ها و تمام پنج قوم همه ترک اند، به زبان دری تکلم میکنند و 80 فیصد نفوس این ولسوالی را تشکیل میدهد.

۲. ولسوالی خنجان: اقوام آلبیگ، دالغان، گره ای (محب، نوکر، چاکر) آتش الغو و کهگدای که ترک هستند، به زبان دری صحبت میکنند و 70 فیصد نفوس این ولسوالی را تشکیل میدهد.

۳. ولسوالی های اندراب: اقوام ابکه، ساکایی، قوزی، دهله، جوی کند، قورغولی و لرخابی ها که ترک هستند و متکلم دری و 65 فیصد نفوس این ولسوالی ها را تشکیل میدهد.

۴. ولسوالی تاله و برفک: اقوام کرم ایلی، علی جم که ترک هستند و 95 فیصد نفوس این ولسوالی را تشکیل میدهد و همه به زبان دری تکلم میکنند.

۵. خوست و فرنک: درین ولسوالی تمام اقوام به دو نام یاد میشوند، ترک و تاجیک که ترک ها 80 فیصد نفوس را تشکیل میدهد و تاجیک های این ولسوالی نیز از طایفه بیگ ها و کایی ترک هستند که خودشان از ترک بودنشان نمیدانند.

۶. ولسوالی نهرین: اقوام کوهگدای (کوکه دای – کاکادای)، قوزی، قورغولی، تول، سجانی، جوی کند، دهله، دره ای و اوسیرنه که ترک هستند و دری گو و 80 فیصد نفوس این ولسوالی را تشکیل میدهند.

باوجود اینکه صنعت قالین و گِلم محصول زحمت ترکتباران افغانستان است اما اینها يكی از محروم‌ترين و عقب‌مانده‌ترين اقوام افغانستان به شمار میروند. به نوشتة نقيب الله عبيد “عمده‌ترين دليل عقب مانده‌گی و محروميت اين قوم بزرگ را در نبود ظرفيت سياسی نماينده‌گان سياسی شان و در سياست‌های تبعيض‌آميز دولت مركزی جستجو كرد…”

بطور مثال در استخدام كاركنان دولتی سهم اين ملت كمتر از 2 فيصد میباشد، آنهم در پایين‌ترين بستها و رتبه‌ها، از 120 رياست وزارت ماليه يكی از آنهم از قوم ترك‌تبار نيست. در وزارت‌هاييكه تشكيلات مركزی شان بيشتر از 500 کارمند است، 10 ترک‌تبار را نمی‌توان یافت. تقريباً نيم فيصد بست‌های 1، 2، 3 را ترک‌ها تشكيل میدهند. اين خود نيز بيانگر سياست‌های تبعيض‌آميز دولت مركزی و نبود ظرفيت سياسی در رهبری و نماينده‌گان سياسی ترک‌ها ‌میباشد.” (نقيب الله عبيد، پتانسيل ملی و بين المللی ترکتباران افغانستان ۱۳۹۵)

از چهره های معروف ازبک در حکومات شاهی و جمهوری داوود خان اسم محمد خان جلالر، ستار سیرت و غلام محمد ییلاقی استاد پوهنځی اقتصاد و رییس بانک صادرات بخاطر میآید.ترکتباران افغانستان نقش مهمی در تاریخ باستان این سرزمین و حوادث چهل سال اخیر بازی کرده اند. از سلسله‌های باستانی ترکتبار ‌میتوان از غزنویان، تیموریان هرات و دولت بابری کابل یادآوری کرد.

در حوادث سیاسی و نظامی چهل سال اخیر از نقش برجسته جنرال عبدالرشید دوستم و همقطاران او در تنظیم “جنبش ملی” میتوان یادآوری نمود. ظهور دوستم، اول در حمایت از داکتر نجیب الله، بعد در سقوط او، متعاقباً سهم او و ملیشه های مشهور به “گلم جمع” او در جنگهای تنظیمی، حکومت خودمختار در صفحات شمال در سالهای 1992-۱۹۹۶م، همکاری با امریکاییها در ختم حاکمیت طالبان در شمال کشور در ایتلاف با عطا محمد نور و محمد محقق و بالاخره به حیث معاون اول ریاست جمهوری در دوره اول ریاست جمهوری اشرف غنی به یقیین ترکتباران کشور را از انزوای سیاسی خارج نمود. اما متأسفانه این نقش به عوض آنکه «جنبش ملی» را به یک نیروی انسجام دهنده سیاسی و اجتماعی اقوام ترکتبار کشور مبدل نماید سبب ارتقای سطح زندگی و رفاه ترکتباران گردد، به بزرگ نمودن کیش شخصیت دوستم و زر اندوزی شخصی و فامیلی او محدود شده فرصتهای تاریخی از دست رفت.

در حوادث سیاسی و نظامی چهل سال اخیر از نقش برجسته جنرال عبدالرشید دوستم و همقطاران او در تنظیم “جنبش ملی” میتوان یادآوری نمود. ظهور دوستم اول در حمایت از داکتر نجیب الله، بعد در سقوط نظام او، متعاقباً سهم او و ملیشه های مشهور به “گلم جمع” او در جنگهای تنظیمی، حکومت خودمختار در صفحات شمال در سالهای 1992-96م، همکاری با امریکاییها در ختم حاکمیت اول طالبان در شمال کشور در ایتلاف با عطا محمد نور و محمد محقق و بالاخره به حیث معاون اول ریاست جمهوری در دوره اول ریاست جمهوری ریس جمهور اشرف غنی به یقین ترکتباران کشور را از انزوای سیاسی خارج نمود. اما متأسفانه این نقش به عوض آنکه “جنبش ملی” را به یک نیروی انسجام دهنده سیاسی و اجتماعی اقوام ترکتبار کشور مبدل نماید، سبب ارتقای سطح زندگی و رفاه ترکتباران گردد، به بزرگ نمودن کیش شخصیت دوستم و زر اندوزی شخصی و فامیلی او محدود شده فرصتهای طلایی تاریخی از دست رفت.

داکتر عظیم خنجانی رهبر شورای انسجام تُرک های افغانستان برای درج هویت ترک در تذکره های الکترونیک یک دهه مبارزه کرد و روزهای تیره و تاریک را تجربه کرد در نتیجه پیروز شد و هویت ترک رسماً درج تذکره های الکترونیک گردید.

یک دهه مبارزه او و دستاوردهایی که نصیبش شد، بیانگر این نکته است، که محرومیت‌ها نباید سبب دست‌ کشیدن از کار شود و محرومیت‌ها نباید مانع خیال‌های بزرگ شود. او با یک دهه مبارزه شباروزی اش برای تمامی جوانان این سرزمین گوشزد کرد که هر مؤفقیت بزرگ محصول پشت‌کار و مبارزه دوام‌دار است و نباید یک لحظه هم دست از رسیدن به آرمان‌های خویش کشید. در یک اعلامیهٔ این شورا آمده است که:

وطن_دوستی از ویژگی های بارز تُرک هاست!

حس وطن دوستی مانند روح در کالبد ما تُرک ها دمیده شده است.

– وطن ناموس ماست، پرچم وطن چادرِ عفت و عزت ماست، تا جان در تن داریم برای دفاع از وطن و پرچمش مبارزه می کنیم.

 -افغانستان امروز یادگار مدنیت و تمدن نیاکان ما ترکهاست.

– قلعه بست در هلمند و چهل زینه در قندهار، بازار سرپوشیده قندهار، ارگ هرات، بالاحصارکابل و منار جام غور، منارهای غزنی و باغ های سلطنتی غزنی، باغ بابر و شهر جلال آباد در ننگرهار یادگار جلاالدین محمد اکبر و گنجینه باختر در جوزجان نماد مدنیت و تمدن ماست، که همچنان پا برجاست و امروز هویت ملی ما در محور آن تعریف می شود.  قریب به یک دهه مبارزه برای ثبت هویت ما  “ترک” در تذکره های الکترونیکی وتقویت حکومتداری الکترونیک  و تأمین عدالت اجتماعی و اخوت و برادری نمونهٔ بارزِ از تعهد ما ترکها در جهت تحکیم وحدت و تقویت روند ملت سازی در کشور است.

اکنون نیز بر ما تُرک هاست تا بیشتر از پیش در پرتو دین اسلام از این جغرافیا و ارزش هایش حراست و پاسداری کنیم.

مطالب مشابه

Back to top button