سیاست و تاریخ

آریانای‭ ‬باستان

حدود بیش از بیست سال قبل یک سمپوزیم ایران شناسان در شهر سدنی در آسترالیا دایر شده بود که درآن برعلاوهٔ ایران شناسان اروپایی، امریکایی و ایرانی، دو استاد افغان، داکتر روان فرهادی و پوهاند احمد جاوید، نیز اشتراک کرده بودند. در این سمپوزیوم ایرانیها و این دو استاد افغان، بالای استفاده از اصطلاح نامأنوس «ایران بزرگ» به عوض اسم «آریانا» در اشاره به اسم سرزمینهای عصر عتیق تاریخ افغانستان تأکید میکردند که در جریان سمپوزیوم طرف انتقاد یک تعداد افغانهای حاضر قرار گرفت.i تعدادی هم از موجودیت تاریخی سرزمینی بنام آریانا انکار میکنند.

آریانا انتیکا  “Ariana Antiqua”  ( یا آریانای عتیق: آثار عتیقه و سکه های افغانستان) عنوان کتابیست که در سال ۱۸۴۱م توسط چارلز میسن ( .Charles Masson Jr)  و اچ اچ ویلسون(Horace Hayman Wilson) کارمندان کمپنی هند شرقی در لندن منتشر ګردید.ii  طوریکه از عنوان این کتاب بر می آید اسم آریانا به عنوان اسم باستانی سرزمینهای افغانستان امروزی حتی در نیمه قرن نزدهم میلادی برای نویسندگان و محققین اروپایی شناخته شده بوده است.

آریانای عصرعتیق

اسم آریانا ( Ariana)  توسط نویسندگان عصرعتیق و نویسنده گان متأخر به دقتی که مورد نیاز است طرف استفاده قرار نگرفته است، بخصوص با توجه به اسم آریا (Aria) اینکه یونانیها قبلاً با آریانا آشنائی داشتند قابل تردید است. هرودت مورخ معروف یونانی از آریانا اسم نمی برد با آنکه از اسم آری( Arii) یادآوری میکند و اینکه مردم فارس خود را   آرتایی (Artae) میگفتند و اینکه میدیها آری بودند. بعدها تفاوت میان آریانا و آریا توسط یونانیها بهتر دانسته شد. با آنکه تولومی از آریانا یاد نمیکند اما آریانا توسط استرابو  Strabo جغرافیه دان مشهور یونانی تشریح شده است.iii به گفتهٔ استرابو “باختری ها که در اثر فشار یونانیها مجبور به قیام شدند نظر به ثروت کشور خود آنچنان قوی شدند که نه تنها فرمانروایان مطلق آریانا بلکه فرمانروایان هندوستان نیز گردیدند.”

پلیمی تایید میکند که آریانا شامل آری هم میباشد. اما از قرار معلوم اسم آریانا برای فرماندهان لشکرهای اسکندر مقدونی کاملاً مبرهن بود و آنها با این نام از طریق مردم محل آشنایی حاصل کرده بودند. در واقع وقتی یونانی‌ها در سال ۳۳۰ قبل از میلاد به باختر زمین رسیدند با استفاده از اسطوره‌ها و سرودهای مردم محل و همچنان با استفاده از نوشته های مکتشفین یونانی که قبلاً توسط فارسهای هخامنشی به این سرزمینها فرستاده شده بودند سرزمین‌های شمال دریای آمو را باکتریانا و سرزمین‌های افغانستان امروزی را آریانا و سرزمین‌های شمالغرب یا خراسان را پارتیا نام دادند و در نقشه‌های خود به همین نام‌ها یادداشت کردند (اراتوستین قرن سوم قبل از میلاد). اراتوستین قدیم ‌ترین نقشهٔ جهان قرن سوم قبل از میلاد را ترسیم کرده که در کتابخانهٔ اسکندریه در مصر موجود است و در آن اسم آریانا بر سرزمینهای جنوب هندوکش نوشته شده است.

اراتوستین   Eratosthenes

(قدیم ترین نقشهٔ دنیا که در کتابخانه الکساندریه مصر نگهداری میشود)

ویلسون مینویسد که حدود نفوذ دولت یونانو باختری به مراتب وسیعتر از حدود جغرافیایی است که جغرافیه دانهای یونانی آن عصر ترسیم کرده اند. او مینویسد که از سکه های یافت شده شاهان این دوران در افغانستان واضح میگردد که در زمانه های مختلف تمام حدود این سرزمین تحت نفوذ یک شاه نبوده بلکه شاهان مختلف موازی با هم در بخشهای از این سرزمین حکم رانده اند. او ادامه میدهد که تمام شواهد نشان میدهد که سرزمین تحت قلمرو دولت کابل بخش اساسی این دولت باستانی را تشکیل میداده است .iv

با آنکه در مورد حدود اربعهٔ آریانا در نوشته های استرابو مشکلاتی موجود اند اما این مشکلات دارای اهمیت زیاد نیستند و بالای موقعیت و حدود آریانا تاثیر چندانی ندارند. در مورد سرحدات شرقی و جنوبی آریانا اختلافی موجود نیست. همه موافق اند که دریای سند سرحد شرقی آریانای عصر عتیق را تشکیل میداد. سرحد جنوبی آریانا را بحر هند تشکیل داده که از دهانهٔ دریا سند تا خلیچ فارس امتداد دارد. v در مورد سرحد غربی در یکجا استرابو (Strabo) مینویسد که یک خط فرضی از بحیرهٔ کسپین تا کرمانیا میباشد. در جایی دیگر از اراتوستین   (Eratosthenes) جغرافیه دان معروف یونانی نقل قول شده که سرحد غربی آریانا را یک خط فرضی تشکیل میدهد که پارتیها را از مادها و کرمانیها را از فارسها جدا میکند که شامل یزد و کرمان بوده اما فارس شامل آن نمیباشد. سرحدات شمالی آریانا را کوههای پاروپامیزوس و کوه های هندوکش که تا شمال هند امتداد می یابد تعیین شده است.

آریانا، باکتریانا، پارتیا گدروزیا، کرمانیا، پرسیس

Ancient Oriens – Caspian Area and Eastward – Media, Persis, Ariana, Parthia, Bactria, etc

در جای دیگری اپولودوموس Apollodorus و ارتیمیس   Artemis مینویسند که بعضی قسمتهای فارس، میدیا و باختریهای شمال و سغدیها نیز شامل آریانا میباشند.vi در واقع اپولودوموس و ارتیمیس در اینجا تمام حدود سیاسی دولت یونانو- باختری را بنام آریانا یاد میکند. پلینی Pliny از چهارستراپه غرب دریای سند نام میگیرد که شامل آریانا هستند این چهار ستراپه عبارت اند از گردوزیا، اراکوزیا، آریا و پاراپامیسوس. به این حساب پلینی و استرابو به این امر موافق اند که آریانا در جنوب هندوکش واقع شده است. به این حساب حدود اربعهٔ آریانا تطابق کامل دارد با حدود اربعهٔ ایران افسانوی طوریکه یکهزار سال بعد در شاهنامهٔ فردوسی تشریح شده است.

بر اساس نوشته های ام بورنوف M. Burnouf حالا تردیدی موجود نیست که کلمات آریانا، آریا، و اشارات مختلف عتیقه به آریا همه به کلمهٔ هندوی «آریا”   Arya یا «عالی و عزتمند» مرتبط میشوند. طبق نوشتهٔ مانو  Manu آریا-ورته  Arya-Vartta یا «مملکت مردمان باعزت» میان کوههای همالایا و کوه های ویندیا واقع شده است. یعنی در یک نقطه یی در غرب. در سرودهای ریگویدا کتاب مذهبی براهنهٔ هندوها، که قدامت چند هزار ساله دارد، از موجودیت مردم آریایی از هندوکش در افغانستان امروزی تا شمال هندوستان اطلاع داده شده که در وادی‌های هفت دریا زنده‌ گی می‌کردند که از جمله آنها از دریاهای کنر، کابل، سند، سرسوتی و هلمند نام می‌گیرد.

“آریا-ورته یا ورشه” در حقیقت معادل سانسکریت “ایریانویجهٔ”  (Airyanem Vaejah) است که در کتاب زند اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان به آن اشاره شده است. با استفاده از سانسکریت و ریگویدا دانشمندان بهتر به تفسیر سرودهای شامل کتاب زند اوستا نایل شدند. اوستا کتاب مذهبی زردشتیان باختر زمین است و قدامت ۳۶۰۰ ساله دارد. بلخ محل نزول اوستا توسط زردشت میباشد. در اوستا از آریاناویجه یا مهد مردم آریو، که دانشمندان موقعیت آن را در بدخشان تثبیت می‎کنند صحبت شده و از مهاجرت مردم آریانا ویجه به شانزده شهر اوستایی، که بیشترین آنها در سرزمین افغانستان امروزی تا وادی سند موقعیت دارند، تذکر به‌عمل آمده است.

متعاقباً بلخ مرکز پادشاهی دولتهای یونانو-باختری بعد از وفات اسکندر مقدونی بوده است  که در نوشته ها و نقشه های خود به آن باکتریا  Bactria /ˈbæktriə/ Bactrian/ βαχλο, Bakhlo, or Bactriana  یا باختر میگفتند. این اسم از کجا سرچشمه گرفته و چگونه جانشین بلخ در ادبیات یونانی گردیده است؟ در حالیکه در زبان دری که غالباً مانند امروز زبان محلی آن روزگار بلخ بود باختر «غرب» معنی میدهد اما در بعضی لغتنامه ها آنرا به اشتباه «شرق» هم نامیده اند. مؤسس (Moses of Choroene) اسم اپاختاریا Apakhtaria را برای مناطقی بکار میبرد که در شمال آریا قرار داشتند. م بورنوف این را به موجودیت کلمهٔ اپاختاریا در کتاب زند اوستا نسبت میدهد که به معنی «شمال» میباشد. هرودت مورخ یونانی شمولیت باختر یا باکتریا را در جملهٔ ستراپه های دولت هخامنشیهای فارس تایید میکند. بر اساس نوشته های هرودت در زمان داریوش در جمله شانزده ستراپه یا ولایت ایکه قلمرو او تقسیم شده بود مردمان سغدیها، آرینها، خوارزمیان و پارتیان شامل بودند. سغدیها مردمان میان دریا های آمو و سیر دریا میباشند بشمول وادی حاصل خیز سغد که تا امروز اسم تاریخی خودرا در تاجیکیستان امروزی حفظ کرده اند. آرینها شامل مردمان و باشندگان هرات و نواحی آن است. البته مردم خوارزم در حوزهٔ دلتای دریای آمو در شمال ازبکستان و ترکمنستان امروزی موقعیت دارد.

 آسیای میانه در قرن سوم قبل از میلاد از منابع اتحاد شوروی

باید یاد آوری کرد که بلخ یا بلهیکه (که اکثرا در نوشته های اساطیری هندوها ظاهر میگردد) مرکز شاهان دوران های اسطوره یی پیشدادیان و کیانیان که از فرمانروایان سرزمینهای آریانا، یا به عبارهٔ ایران، بوده اند نیز بوده است. نباید ایران امروزی را با ایران اسطوره یی و افسانوی اشتباه کرد. ایران اسطوره یی و افسانوی همان آریانای باستانی یا افغانستان  امروزی میباشد.

کتاب‌های ریگویدا و اوستا دو گنجینه تاریخی اند که گذار از مرحلۀ استوره به مرحلۀ تاریخ در واقعیت با این دو اثر در کشور ما آغاز یافته و بیشترین متکای اکثر پژوهش‌های اساتید تاریخ باستان را نیز، در شرق و غرب، همین دو اثر تشکیل می‌دهند. باید بخاطر داشت که تاریخ کهن مردم سرزمین فارس یا پرشیا را هیچ ‌یک از این گنجینه‌های تاریخی احتوا نمی‌کند. ام بورنوف معادل «آریانا» یا آریا-داگیا را در سانسکریت کلمات «آریا-دیسه” Arya-desa میداند. به عقیدهٔ ام بورنوف آریا-ورتهٔ سانسکریت مملکت مردمان اشراف زاده معنی میدهد. به حساب او همین کلمه آریا با پیشاوند منفی  Anairyya انیریا به معنی مناطقی اند که شامل آریانا نیستند. این اصطلاح توسط م م سیسی و سنت مارتین تایید گردید که کلمات حک شدهٔ  Aniran “انیران” در سکه های شاهان دوران ساسانیان فارس معرف ممالکی بود که در قلمروهای فارس قدیم شامل آریانا یا ایران نبودند.

اقوام ساکن آریانا را استرابو شامل فارسها، باختریها، مردم پاروپومیزاد، آریها، دورسیها، درانگیها، ایورگیتیها، زرنجیها، گدروزیها، نیتوریسیها، آرگوتریها، اوربیها، ساکنین داروتیس، پازیریسها، و ایچوتیپادیها  میکند. اگر ما سرزمین این اقوام را «آریا» یا «آریانا» میدانیم طبیعی است که میتوان برای سهولت در مطالعه به این مردم در مجموع «آریایی» یا «آریایها» اشاره کنیم. دلیل اینکه بعضی فارسهای ساکن سرزمینهای شرق فارس، و باختریها را استرابو شامل اقوام ساکن آریانا کرده این است که به عقیده او این مردم همه به یک زبان مکالمه میکنند.

زبان مردم آریانا کدام زبان بود؟ ما میدانیم که زبان درباری فارسهای عصر هخامنشی زبان آرامی یا ایلامی بود. با آنکه این زبان را ناسیونالیستهای ایرانی «فارسی قدیم» مینامند تا تداوم تاریخی زبان موجودهٔ فارسی ایران امروزی را نشان دهند، اما در واقعیت این زبان هیچ ارتباطی با زبان فارسی امروزی ایران ندارد. به نظر استاد ملایری دانشمند ایرانی تقسیمات فارسی قدیم، فارسی میانه و فارسی جدید یک پدیده اخیر بوده هیچ اساس علمی ندارند (مراجعه شود به سخنرانی ویدیویی استاد ملایری در بارهٔ پهلوی، فارسی و دری در یوتیوب).

زبان پهلوی اشکانی پارتیان در طول چهارصد سال حاکمیت شان بالای فارس جانشین زبان آرامی عصر هخامنشیان گردید و بعد از سقوط آنها توسط ساسانیان، زبان پهلوی ساسانی به مرور زمان جانشین زبان پهلوی اشکانی گردید. به قول ملایری در طئ دوصد سال متعاقب استیلای اعراب مسلمان بر فارس اعراب زبان پهلوی را که زبان مذهبی زرتشتی هم بود از رواج بر انداختند اما مردم فارس به عوض آنکه به عربی رو آورند، مانند مصریان، زبان دری را که تا خراسان ساسانی ها مرسوم بود به حیث زبان خود پذیرفتند و اسم آنرا فارسی گذاشتند که به مرور زمان به فارسی مروج امروزی در ایران مبدل ګردیدiiv (همچنان به فرهنگ های دهخدا، حییم و معیین در تعریف زبان دری مراجعه گردد). هیچ سندی موجود نیست که در آن از مروج بودن زبانهای آرامی هخامنشیان، پهلوی اشکانیان و پهلوی ساسانیان در سرزمینهای آریانای باستان یاد آوری نماید. در حالیکه کاوشهای باستان شناسی مروج بودن زبان دری را در آریانای باستان حد اقل تا ۲۵۰۰ سال قبل ثابت کرده است. ما حالا میدانیم که کتیبه های عهد کوشانی که با الفبا یا رسم الخط یونان باستان حکاکی شده و از سرخ کوتل بغلان و رباطک یافته شده اند به زبان دری قدیم نوشته شده بودند. 

در لغتنامه دهخدا در تعریف زبان دری آمده است که “…گویند لغت ساکنان چند شهر بوده است که آن بلخ و بخارا و بدخشان و مرو است … طایفه ای برآنند که مردمان درگاه کیان بدان تکلم میکرده اند و گروهی گویند که در زمان بهمن اسفندیار چون مردم از اطراف عالم بدرگاه او می آمدند و زبان یکدیگر را نمی فهمیدند، بهمن فرمود تادانشمندان زبان … وضع کردند و آنرا دری نام نهادند یعنی زبانی که بدرگاه پادشاه تکلم کنند و حکم کرد تا در تمام ممالک به این زبان سخن گویند و جماعتی برآنند که وضع این زبان در زمان جمشید شد و بعضی دیگر گویند که در زمان بهرام. (برهان قاطع). رجوع به سبک شناسی بهار ج اول صفحهٔ ۱۹ الی ۲۵ و مقدمهٔ برهان قاطع چ معین ص ۲۵” بنابر آن مطابق دانش مردم محل زبان اعصار اسطوره یی پیشدادیان و کیانیان زبان دری بوده است.”

هرگاه مبدأ اسم آریانا به کتاب زند اوستا برمیگردد بنابر آن کاملاً طبیعی است که زبان اوستایی که در گذشته آنرا بنام زبان زند نیز می‌شناختند و اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان در عصر شاهان اشکانی پارتیها بدین زبان نوشته شده است از زبان های مردمان آریایی عصر عتیق نیز بوده باشد. زبان اوستایی یا زند از جملهٔ زبان‌های هندو-اروپایی محسوب میگرد. مایکل ویتزلviii در کتاب «خانه آریاییان» این احتمال را مطرح می‌کند که این زبان در متون سرزمین‌های باستانی سیستان، مرو، هرات و باختر (بلخ) مورد استفاده بود.

باید دانست که قبل از لشکرکشیهای مقدونیها به باختر در ۳۳۴ قبل از میلاد مسیح، سرزمینهای آریانا و سایر قلمروهای پادشاهی یونانو-باختری در حدود سالهای ششصد قبل از میلاد در اثر لشکرکشیهای شاهان هخامنشی فارس، یا بهتر بگوییم شاهان اسیرو-پرسیک ( Assyro-Persic)،  به اشغال آنها در آمد. هخامنشیان فارس بالای این مناطق به عنوان شرقی ترین ستراپهٔ تقسیمات اداری آنها حدود سه صد سال تا لشکر کشی اسکندر مقدونی حکومت کردند. مراکز قدرت، اقتصاد و فرهنگ امپراطوری هخامنشی فارس را شهرهای سوس، پرسپولیس و بابل تشکیل میداد که از شهر بلخ مرکز باکتریا یا باختر در حدود سه هزار کیلومتر فاصله دارد که با کاروانهای شتر این فاصله را نه میتوان کمتر از سه ماه پیمود. بنابر آن به عنوان دورترین و مشکل ترین ستراپهٔ امپراطوری فارس که همواره با آن در جدل بود، باکتریا یا باختر مشترکات بسیار کم فرهنگی و اقتصادی با مراکز اصلی قدرت اداری و نظامی امپراطوری هخامنشی فارس داشت. اما این درست بعد از اشغال فارس توسط پارتیهای خراسان زمین یا اشکانیها در حدود ۲۵۰ میلادی بود که دین زردشتی، زبان و فرهنگ مردم باختر و خراسان به فارس رخنه کرد و بعد از چهارصد سال حکومت در فارس، ساسانیهای فارس که بدین زردشتی گرویده بودند، جانشین آنها شده این فرهنگ را ادامه و گسترش داده قلمروهای خودرا به تاسی از اوستا «اران» نامیده اسطوره های مردمان آریانا را شامل فرهنگ خود ساختند که امروز سبب سؤ تفاهم عظیم در میان مردم منطقه، محققین، و تاریخ نویسان گردیده است.

بنابر آن میتوان نتیجه گرفت که آریانا و آریا کلمات بسیار قدیم زبان اوستایی و اسم مناطقی اند که هندوها به آن آریا میگفتند و یونانیهای زمان اسکندر مقدونی آنرا بنام «آریانا” Ariana  شناخته مناطق جنوب کوههای هندوکش را به همین نام در نقشه های جغرافیایی خود ترسیم کردند در حالیکه در شاهنامه های ادبیات دری این مناطق بنام «ایران» معرفی شده و مناطق شمال هندوکش بنام «توران» خوانده شده اند. باید یاد آور شد که در تمام ادبیات مغرب زمین و مشرق زمین سرزمین دولت ایران امروزی بنام فارس یا پرشیا  مشهور و معروف میباشد و نباید ایران امروزی را با ایران اسطوره یی و افسانوی اشتباه کرد. ایران اسطوره یی و افسانوی همان آریانای باستانی یا افغانستان امروزی میباشد.

مأخذ:

 i. نسیم ارغندیوال در مصاحبه با نویسنده، ویدیوکلپ یوتیوب، اکتبر 6102

            ii Ariana Antiqua: A Descriptive Account of the Antiquities and Coins of Afghanistan, Book by Charles Masson Jr. and Horace Hayman Wilson, East India Company London 1841.

            iii   Strabo (/ˈstreɪboʊ/; Greek: Στράβων Strábōn; 64 or 63 BC – c. AD 24) was a Greek geographer, philosopher, and historian who lived in Asia Minor during the transitional period of the Roman Republic into the Roman Empire.

iv Charles Masson Jr. and Horace Hayman Wilson Ariana Antiqua”

آریانای عتیق: آثار عتیقه و سکه های افغانستان،چاپ لندن سال 1481م، نسخهٔ دیجیتال پی دی اف، کتابخانه کانگرس،صفحهٔ 911.

v استرابو، کتاب دوم فصل 2

iv استرابو کتاب ششم فصل 25

iiv سخنرانی ویدیویی استاد ملایری در بارهٔ پهلوی، فارسی و دری در یوتیوب

            viii Witzel, Michael. «THE HOME OF THE ARYANS» (PDF). Harvard University

مطالب مشابه

Back to top button