سخنی از پاولو کوهیلو
Pawlo Cohelo
پاولو کوهیلو شاعر، درامه نویس، ممثل ژورنالیست و نویسندهٔ شهیر برازیلیست که بتاریخ ۲۴ اگست ۱۹۴۷م در شهر رودی جینیروی برازیل دیده به جهان گشود. وی بارها بعد از اینکه توسط والدین اش به شفاخانهٔ امراض روانی بستری میشد فرار کرده است. تا بلاخره به سن بیست ساله گی از آنجا مرخص گردید. پاولو به تقاضای پدر و مادر شامل پوهنځی قانون (Law School) شد ولی بعد از یکسال تحصیل را هم ترک نموده به مواد مخدره رو آورد و به سفر آغاز کرد. وی به ممالک مختلف امریکای جنوبی، امریکای شمالی و اروپایی یکی پی دیگر سفر نمود. بعد از بازگشت به برازیل به کمپور و آهنگ نویسی آغاز کرد. باری هم به دلیل محتوای چپگرایانهٔ تصنیف هایش زندانی شد و مورد شکنجه رژیم نظامی آن وقت قرار گرفت. بعد از رهایی از زندان منحیث ممثل، ژورنالیست و ریس تیاتر ایفای وظیفه نمود. وی در یکی از صحبت های خود یاد آوری کرده است که: “ناول های ناکام ام یکی پی دیگر مرا دلسرد ساختند و من برای مدت نسبتاً طولانی ننوشتم. بعداً یکروز با خودگفتم که اگر امروز یک پر سفید را در هوا ببینم چنین برداشت خواهم کرد که خداوند برایم ندایی فرستاده و از من میخواهد تا بنویسم.” همان روز هنگام خرید از عقب شیشهٔ مغازه یی پر سفید را دید و به نوشتن اثری آغاز کرد که بعداً منحیث بهترین اثر وی معرفی شد. آن داستان خواندنی الکیمیست بود که وی را به اوج شهرت جهانی اش رسانید. این کتاب در مدت کم در لست پرفروش ترین کتابهای جهان جا گرفت. وی در مصاحبهٔ با مجلهٔ سوریه یی (Forward Magazine) گفته بود که داستان الکیمیست محصول معرفت وی با مکتب صوفیزم است. بعداً وی کتاب بعدی اشرا بنام ظاهر (The Zahir) نیز محصول اندیشه ها و گرایش هایش به مکتب صوفیزم خواند. از آثار شهیر وی میتوان از زیارت (The Pilgrimage)، مکتوب (Maktub)، برنده ها تنها اند (The Winner Stands Alone) نام برد. پاولو کوهیلو با همسرش که نقاش ماهر است هردو در ژنیو سویس بسر میبرد.
پاولو کوهیلو مینویسد:
طرز ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩش است، ﯾﮑﯽ ﺷﯿﮏ نمیپوشد، ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕر ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ نمیکند، ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕر ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪهد، یکی به خودش نمیرسد، ﯾﮑﯽ هميش به ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ غمگین ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪهد، ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕر ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ عکس ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮد، یکی محبت نمی كند، یکی دیگر محبت نميپذيرد…
اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ میمیرند و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند…