حاکمان پاکستان، پس از درک آنکه کشور های منطقه چندان به مظلوم نمائی آنها باور ندارند و به ابتکار تدویر کنفرانس دلخوش نمیکنند، و یا لااقل در دورنمائی قابل تصور آماده برگزاری همچو یک گردهمائی نمیباشند، تغییر تکتیک داده کوشش نمود جدی بودن مسئله را با مسوولین کشور های مطرح منطقه، بطور عليحده در ميان بگذارند.
منابع خبر می دهد که پاکستانی ها به ضمیر کابولوف حین اقامت موصوف در اسلام آباد تلویحاً رساندند که در صورت عدم موافقت طالبان افغانی در جهت کمک با پاکستان به هدف سرکوب و (یا) مهار تی. تی. پی. و ادامه حمایت از آن، می توانند وارد مرحله انجام عملیات های وسیع نظامی در داخل خاک افغانستان گردند.
اینکه جواب جانب روسیه (مشخصا ضمیر کابولوف) در رابطه به تهدید مقامات پاکستان چه بوده، منابع معلومات دقیق بدست نمی دهند. لیکن، با در نظر داشت جو حاکم سیاسی در روسیه، چین و ایران، این کشورها در صورت حمله پاکستان بر قلمرو افغانستان، به احتمال قوی طرفین را طبق معمول به خودداری فراخواهند خواند و موضعگیری بیطرفانه اختیار خواهند نمود.
مسکو، با این همه، تلویحا به اسلام آباد تفهیم نموده که در قسمت خارج ساختن گروه طالبان از فهرست سیاه اینکشور الی تحلیف رئیس جمهور امریکا، یعنی تا بیست جنوری ٢٠٢٥ و روشن شدن شاخص های اساسی پالیسی آنکشور در جهت افغانستان، عجله نخواهد نمود.
از جانبی، اتخاذ اینگونه موضع به نفع خود مسکو نیز است. محافل مختلف در حاکمیت کنونی روسیه هنوز به یک نظریه واحد و هماهنگ یافته در رابطه به بیرون ساختن گروه حاکم بر افغانستان از فهرست سیاه نرسیده اند. سیاست گذاران روسیه در حال حاضر ترجیح می دهند تا وضعیت کنونی، یعنی حفظ “تعامل دی فاکتو” ادامه یابد.
برنده شدن سیاست مدار غیر قابل پیش بینی (دونالد ترامپ) در انتخابات امریکا، افغانستان شناسان و مخصوصا طالب شناسان را در روسیه در یک نوع سر گیجی قرار داده است. هیچ کس نمی تواند بدرستی پیش بینی نماید که ترامپ و اعضای تیم به شدت محافظه کارش از کدام روش در مقابل حاکمان کنونی کابل و کندهار کار خواهند گرفت.
نظریات در مورد این موضوع نه تنها در روسیه، بلکه در میان کارشناسان مسائل بین المللی بسیاری از کشورها نیز کاملاً متفاوت است.
قبل از “ظهور” مقاله جنجال برانگیز در باره سراج الدین حقانی در نشریه نیویورک تایمز، دفتر کابولوف تلاش های معینی پنهان و آشکار را براه انداخته بود تا “خلیفه” نام نهاد طالبان (سراج الدین حقانی) و ملا یعقوب به مسکو سفر نمایند، لیکن این کوشش ها ثمر بخش واقع نشد. ارتباطی های مسکو در داخل افغانستان و همچنان در درون طالبان در اجرای این مأموریت تا کنون ناکام بوده اند.
با در نظر داشت تغییر حاکمیت در امریکا و مناسبات خاص حقانی و یعقوب با حلقات پر نفوذ در قطر و امریکا، بعید به نظر می رسد که در دورنمائی قابل تصور، نزدیکی بیش از حد این دو “نظامی” تأثیر گزار در گروه طالبان با مسکو صورت گیرد.
مسکو درک می کند که افغانستان در حال حاضر در صدر آجندای سیاست های خارجی تیم ترامپ قرار نداشته، حداقل شش ماه را در بر خواهد گرفت تا ستراتیژی و محتوای انطباقی پالیسی اداره ترامپ در جهت افغانستان روشن شود.
به نظر می رسد که مسکو در وضعیت سیاسی بوجود آمده کوشش خواهد نمود تا روش مرکب از سه عنصر را اختیار نماید و از آن به سود خویش بهره برداری کند :
– منتظر می ماند تا اداره ترامپ رسما بکار خود در کاخ سفید آغاز نماید، و استقامت های اساسی ستراتیژی خارجی خود را در کل، و در جهت افغانستان اعلام نماید؛
– به نحوی، تقاضای مکرر اسلام آباد را در باره خودداری از خارج ساختن طالبان از فهرست سیاه، بدون آنکه در ادبیات رسمی آنرا بگنجاند، مدنظر خواهد گرفت؛
– به تلاش خود برای دعوت “خلیفه” و ملا یعقوب به مسکو ادامه خواهد داد. هرگاه مسکو سرانجام به آن نتیجه برسد که خلیفه و ملا یعقوب علاقمند “نزدیکی با محتوا” با روسیه نیستند، مسکو به حیث ابزار فشار متقابل، تماس هایش را با مخالفین “آماده به اشاره” طالبان که ظاهرا به تعلیق درآورد شده اند، فعال خواهد ساخت.
اینکه، مسکو در نتیجه نزدیکی و سرگرمی دوامدار با طالبان تا چه حد توانسته در خفا مناسبات اش را با مخالفین متعدد و رنگارنگ طالبان نگهدارد، و اینکه این مخالفین قادر خواهند بود به متحدین بالفعل و مطمین روسیه مبدل شوند، آینده نزدیک ثابت خواهد ساخت.
در عین حال، به نظر می رسد که مسکو در طویل مدت بالای طالبان نیز نمی تواند محاسبه کند. امنیتی ها و نظامیان روسی طالبان را شریک قابل پیش بینی و مطمین برای روسیه نمی دانند. در واقع، می توان گفت که مسکو با تعقیب پالیسی یک جانبه حمایت سیاسی از طالبان، و در برخی موارد هم پراگنده عمل نموده، خود را در یک نوع سر درگمی قرار داده است.
بطور مثال، هرگاه مسکو به خارج ساختن طالبان از فهرست سیاه اقدام نماید و حتی تا برسمیت شناختن آن پیش برود، امانات مالی و عملی آن موقع نخواهد داد تا طالبان را از وابستگی مالی و سیاسی امریکا دور سازد. مسکو در حال حاضر آماده نیست مسوولیت تمام عیار سیاسی و تمویل گسترده مالی گروه حاکم را بدوش گیرد. افزون بر آن، در صورت توسل به این اقدام گروه های سیاسی مخالف طالبان از مسکو رو گردان خواهند شد.
بنابرین، به نظر می رسد که مسکو در اوضاع کنونی ترجیح خواهد داد تا موضعگیری معلق خود را تا مدت نامعلومی حفظ نماید و محتاطانه پیش برود.