استاد عبدالغفور برشنا ستارهٔ تابناک هنر
عبدالغفور برشنا در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی (۱۹۰۷میلادی) در شهر کهنهٔ کابل چشم به جهان گشود. وی فرزند سردار امیر محمد خان، نواسهٔ محمد علی خان و کواسهٔ پیر محمد خان (برادر امیر دوست محمد خان) بود. محمد علی خان، پدر کلان استاد برشنا، با بی بی فاطمه (بی بی فاطو جان – خواهر وزیر محمد اکبرخان و دختر امیردوست محمد خان) ازدواج نموده بود. بی بی فاطو جان، مادر کلان استاد برشنا، علاوه از صورت و سیرت حَسین، حُسن خط عالی داشت و خط نستعلیق و شکست را با ظرافت و هنر خاص می نوشت. استاد برشنا این استعداد هنری را از مادر کلانش به ارث برده بود. استاد برشنا در مکتب ابتدائیهٔ “ترقی” درس خواند و از آنجا شامل لیسهٔ حبیبیه شد. در زمان شاه امان الله، با جمعی از محصلین افغان غرض تحصیلات عالی به آلمان رفت.
گرچه استاد برشنا به هدف تحصیل در رشتهٔ طبابت به آلمان فرستاده شده بود ولی نظر به استعداد فطری و علاقهٔ مفرطی که به هنرهای زیبا داشت خواست در رشتهٔ نقاشی زمینهٔ تحصیل برایش فراهم شود. سالها بعد استاد برشنا در یک مصاحبه اش در این باره چنین گفته بود:
“من قبل از سفر به آلمان به سرمفتش صدراعظم هاشم خان گفتم: ممکن است یک داکتر شوم اما یک داکتر بد، اما ممکن است که یک نقاش شوم اما یک نقاش خوب. او در جوابم گفت که امروز در افغانستان ما به داکتر ضرورت داریم، فعلاً نقاشی به کدام درد ما میخورد؟”
وی در آلمان شاگرد “مکس لیبرمن” بود و در قسمت آموزش رسامی، نقاشی، لیتوگرافی یا حکاکی روی سنگ و فن جدید چاپ و طباعت – در برلین، لایپزیک، مونشن و بریمن در اکادمی هنرها تحصیل کرد. وی بعد از اکمال تحصیلاتش در آلمان، به افغانستان عودت نموده و در پُست های مختلف (معلم مکتب صنایع، مدیر مکتب نجات، … و مدیر مکتب صنایع) در راه تعمیم و پخش داشته های علمی و هنری اش، مصدر خدمات مؤثر و ارزنده ای شد. وی اساسات موسیقی را نزد استاد نوروز، استاد غلام حسین و استاد قاسم افغان فرا گرفت و از هنر نقاش معروف افغان، پروفیسر غلام محمد میمنه گی که همسایهٔ دوران کودکی اش بود، فیض برد.
استاد برشنا ذوق و استعداد عالی در فن موسیقی و آوازخوانی داشت و زمانی هم با نام مستعار “رنگریز” آهنگ های نابی سروده بود. تعدادی از آهنگ های استاد برشنا: “من لالهٔ آزادم”
“باغوانه ورو ورو ټولوه د باغ گلونه”
“نه من وصل و نه هجران میپرستم”
“در این حدیقه من آن نخل خشک بی ثمرم”، “به نازی که لیلا به محمل نشیند”، “شوخ طناز بیا”، “او خانم کجا میری – چقدر بناز میری” …
این هنرمند کثیرالاستعداد، ازستاره های تابناک و درخشانِ آسمان موسیقی و هنر نقاشی، طراحی، تیاتر، داستان نویسی، آهنگسازی، ترجمه و… افغانستان است.
استاد برشنا حدود یک دهه، نخست به حیث آمر نشرات رادیو و سپس به حیث رئیس رادیو کابلِ آنزمان ایفای وظیفه نمود. مدتی اتشهٔ کلتوری افغانستان در تهران بود و زمانی هم به صفت مشاورِ وزارت معارف خدمت نمود. این هنرمند چند بُعدی افغانستان علاوه بر سرودن اشعار بلند، کمپوز ها و تصانیف زیبایی را برای هنرمندان تازه کار و آماتور آنزمان چون استاد جلیل ځلاند (ای نگار من گل عذار من – پورته که چشمان)، میرمن آزاده و عبدالوهاب مددی (من لاله آزادم)، احمد ولی (دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما)، ذبیح الله روح انگیز (گر رفتی مزار باغبان باشی)، استاد حفیظ الله خیال … و دیگران تهیه و در دسترس شان قرار داد که آنها نیز آهنگ ها را زیبا و هنرمندانه اجرا نموده اند.
“او خانم کجا میری” یکی از کمپوزهای مشهور استاد برشنا را محمد رفیع هنرمند نامدار سینمای هند در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در فلم “دزد شهر” زیبا سروده است.
همچنان کمپوزی از استاد برشنا را منادی آوازخوان شهیر هند عالی اجرأ نموده که در فلم هندی “وقت” خیلی زیبا به پردهٔ سینما کشیده شده است، “او میری زهره جبین، تجهی معلوم نهی.” البته این آهنگ را هنرمندان افغان نیز سروده اند. وی در زمانی که مسئول موسیقی رادیو افغانستان بود هنرمندان زیاد را باهم جمع کرده بود که از آنجمله میتوان از استاد دُری لوگری ودیګران نام برد. در زمان تصدی استاد برشنا بود که در کابل رادیو اولین نطاقان زن (میرمن لطیفه کبیر سراج و دیگران) و نخستین آوازخوانان زن (بی بی خدیجه ضیایی با نام هنری میرمن پروین) و دیگران به رادیو راه یافتند.
از نوشته های چاپ شدهٔ استاد برشنا میتوان از “کاکه اورنگ و کاکه بدرو”، “بادآورده را باد میبرد“، “نیکی و بدی”، “قفل دل”، “لیان دختری پادشاه باختر”، … و “یک فامیل کوچی” نام برد.
یکی از ترجمه های ارزشمند استاد برشنا، برگردان زندگی امیر شیرعلی خان از لسان آلمانی به دری است.
“لالا ملنگ”، “تونل” و “مریض عشق” از نمایشنامه های مشهور استاد برشنا بشمار می روند. نمایشنامهٔ لالا ملنگ را به همکاری عبدالرحمن بینا، محمد عثمان صدقی (بعدها وزیر اطلاعات و کلتور)، عبدالرشید لطیفی، مهدی ظفر و دیگران در پوهنی ننداری وقت جوار “کول استقلال” یا چمن فوتبال استقلال (مکتب استقلال فعلی) به نمایش گذاشت که مورد استقبال گرم واقع شد.
استاد برشنا کارهایی هم در بخش دایرکت فلم و فلمبرداری داشته است.
از کارهای نقاشی ماندگار استاد برشنا می توان از تابلوی مراسم تاج گذاری احمدشاه درانی، سلطان محمود غزنوی، شیرشاه سوری، چارچتهٔ کابل، … و مناظر بالاحصار کابل نام برد.
استاد برشنا در پهلوی وظایف رسمی، با مطبوعات کشور نیز همکاری نزدیک داشت و در مجلهٔ آریانا، مجلهٔ ژوندون، جریدهٔ انیس، اصلاح و دیگر رسانه های چاپی افغانستان کارتون ها، داستان های تاریخی، قصه ها و مقالات علمی و آموزنده را به نشر رسانیده است.
استاد برشنا یک کارتونست ماهر نیز بود و در قالب کرکتر های “عجب خان و رجب خان” مطالب آموزندهٔ انتقادی را در چوکاتِ طنز در اخبار و مجلات به چاپ میرسانید. استاد برشنا چند سال به حیث مدیر “مطبعهٔ دولتی” ایفای وظیفه نمود که مسئولیت طبع و نشر روزنامه ها، اخبار، جراید، مجلات و دیگر نشرات چاپی را به عهده داشت. هنگام تصدی این پُست، استاد برشنا با تورید وسایل مدرن و معاصر طباعتی آن زمان، زمینه چاپ این نشرات را به شکل رنگه، با قطع و صحافت زیبا فراهم ساخت که خدمت بزرگ و در خور تمجید در این عرصه است.
استاد برشنا در مساعد ساختن زمینهٔ رشد و توسعهٔ پروگرام های رادیو و تیاتر افغانستان زحمات زیادی را متقبل و خدمات فراموش ناشدنی فرهنگی و هنری را انجام داده است.
وی نمایشنامه های رادیویی و دارامه های تیاتری زیادی نوشت و مقالات علمی و ادبی بی شماری را از لسان های آلمانی و انگلیسی به زبان دری ترجمه و در خدمت مردم قرار داد. استاد برشنا با این کار، علاوه بر اینکه دریچهٔ دیگری را غرض بلند بردن بینش و دانش کلتوری مردم باز کرد، زمینهٔ آشنایی با فرهنگ های دیگران را نیز مساعد ساخت.
آثار هنری استاد برشنا در شهرهای نیویارک، ماسکو، پیکنگ، قاهره، دهلی، تهران، سوفیا، دوشنبه، … و کنیس فرانسه به نمایش گذاشته شده است.
استاد برشنا سرود ملی اولین جمهوریت افغانستان را کمپور نموده که شعر آن اثر ماندگار استاد عبدالرؤوف بینوا بود. استاد برشنا یک هنرمند چند بُعدی و کثیرالاستعداد بود و چه بجاست که هنرشناسان وی را “ستاره ای در هفت آسمان هنر” لقب داده اند.
استاد عبدالغفور برشنا در طول حیات پربار خویش، در ساحات مختلف ادبی، هنری و فرهنگی آثار جاودان و بینظیر کتبی، تصویری و سمعی/بصری در عرصهٔ داستان نویسی، شعر، نمایشنامه نویسی، تیاتر، نقاشی، موسیقی و … را ابداع و به جامعه تقدیم نموده است.
یک تعداد آثار نقاشی استاد برشنا در آرشیف ملی/گالری ملی موجود است. همچنان حدود ۲۰۰ اثر مختلف نقاشی رنگ آبی، نوک آهنی و سوخته کاری استاد برشنا، نزد خانواده اش در جرمنی محفوظ است که در شهرهای مختلف آلمان به نمایش گذاشته شده و مورد استقبال گرم هنرشناسان و هنردوستان قرار گرفته است.
در سال ۱۹۶۸م به پاس قدردانی از خدمات فرهنگی و تلاش بی شائبهٔ استاد برشنا، در راه رشد و تقویه روابط کلتوری بین آلمان و افغانستان، مدال عالی دولتی از طرف رئیس جمهور آلمان به وی تفویض شد.
در سال ۱۳۹۶ هجری شمسی زهرا برشنا، نواسه استاد برشنا که در جرمنی زندگی می کند، ضمن سفرش به کابل ۵ اثر هنری استاد فقید را به وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان اهدا کرد و خواستار ایجاد مرکزی به نام “استاد عبدالغفور برشنا” شد تا آثار باقیماندهٔ این نابغهٔ هنری افغانستان در آن حفظ و نگهداری شود.
در ماه جدی سال ۱۳۵۲ هجری شمسی، درست یک هفته قبل از وفاتش، استاد برشنا؛ ترانه سرا، نقاش، آهنگساز، مترجم، شاعر، داستان نویس و شخصیت عالیمقام فرهنگی افغانستان، در محفل شاندار کلتوری توزیع جوایر مطبوعاتی شرکت داشت که از طرف وزارت اطلاعات و کلتور دایر شده بود. در این گردهمآیی پوهاند داکتر عبدالرحیم نوین وزیر اطلاعات و کلتور اولین جمهوری افغانستان، از خدمات عظیم هنری، ادبی، و اجتماعی استاد برشنا تقدیر بعمل آورد.
استاد برشنا افغان میهندوست، متواضع و خداپرست بود و در مسجد محلهٔ خود در صف اول نمازگزان حاضر میبود.استاد برشنا شخصیت کرزماتیک، پرکار، حلیم، مهربان و بذله گو بود و در روابط اجتماعی خویش دارای سجایای بلند اخلاقی بود که با خاص و عام برخورد صمیمانه و مملو از صفا و محبت داشت.
استاد عبدالغفور برشنا، به تاریخ ۲۵ جدی ۱۳۵۲ هجری شمسی (جنوری ۱۹۷۴م) در سن ۶۷ سالگی داعی اجل را لبیک گفت و به رحمت حق پیوست. در مراسم تدفین استاد برشنا در شهدای صالحین، علاوه بر انجنیر عبدالله برشنا فرزند دانشمند واعضای خانواده اش، پوهاند داکتر عبدالرحیم نوین وزیر اطلاعات و کلتور، وزیر داخله و جمع غفیری از مامورین عالیرتبهٔ دولتی، دوستان و علاقمندان اشتراک نموده و پیکر استاد برشنا را تا آرامگاه ابدی اش مشایعت کردند. نام و کارنامه های این فرزند صدیق میهن جاودان، روحش شاد و بهشت برین مکانش باد.
استاد عبدالغفور برشنا د سردار امیرمحمد خان زوی، په ۱۲۸۵ لمریز هجری کال کی د کابل په زاړه ښار کی نړی ته سترګې پرانستې. نیایې بی بی فاطمه (بی بی فاطو جانه) د وزیر محمد اکبرخان خور او د امیردوست محمد خان لور وه، چې د صورت او سیرت ښکلا سربیره یې ډیر ښکلی لیک هم درلوده چې استاد برشنا دا هنری استعداد یې له خپلی نیا څخه اخیستی دی. د “ترقی ښوونځی” او حبیبه لیسې کې له زده کړو وروسته، د لوړو تحصیلاتو لپاره یوې ډلې محصلینو سره د طب د زده کړو لپاره جرمني ته واستلول شو. خو استاد برشنا چې له ښلکوهنرونو سره یې مینه درلوده، په دې مسلک کې یې زده کړې وکړې او د افغانستان ستر نقاش، رسام، لیکوال، شاعر، کمپوز جوړونکی، سندرغاړی، کارتونست … ځینې جوړ شو چې په حقه هنرپیژندونکو ورته د “د هنر اوو آسمانونو ستوري” نوم ورکړ. د هنر، ادبیاتو، نقاشي، طباعتي، موسیقي، ښوونې او روزنې او نورو ساحو کې ستر خدمتونه تر سره کړل. ستر استاد برشنا د ۱۳۵۲ لمریز کال د مرغومې میاشتې په ۲۵ نیټه کابل کې روح څښتن تعالی ته تسلیم کړ او جنازه یې په داسې حال کې چې کورنۍ، دوستانو، د اطلاعاتو او کلتور وزیر ښاغلي پوهاند ډاکټر عبدلرحیم نوین، د کورنیو چارو وزیر او زیاد شمیر دوستانو او مینوالو له خوا بدرګه کیده، په صالحینو شهداوو کې خاورو ته وسپارل شوه.
د هیواد د ریښتیني بچي اروا دې ښاده، یاد دې تلپاتې او لوړ جنت دې ځای وي.
استاد عبدالغفور برشنا
تولد: ۱۲۸۵ – کابل
خدمات سترگ در بخش فرهنگ، هنر، ادب، رسامی، نقاشی، طباعت معاصر، معارف … موسیقی
وفات: ۱۳۵۲ – کابل، به سن ۶۷ سالگی
محل دفن: شهدای صالحین – کابل