سیاست و تاریخ

پایان یک آغاز

اقتباس از شمارهٔ چهارم مجلهٔ لمر، میزان سال ۱۴۰۰ ه ش، اکتوبر سال ۲۰۲۱م

پیشگفتار:

روز یکشنبه  بیست و چهارم اسد  سال ۱۴۰۰ هجری شمسی مصادف با پانزده هم اگست سال ۲۰۲۱م بود، که نظام جمهوری اسلامی افغانستان از صحنه رانده و حرکت طالبان و یاران شان در شهر ها و قریه جات افغانستان حضور نظامی یافتند.  درین روز مثل روزهای نخست ماه ثور سال ۱۳۷۱ هجری شمسی(اپریل ۱۹۹۲م دور اول مجاهدین) و مثل پنجم میزان سال ۱۳۷۵ هجری شمسی (۲۶ سپتمبر سال ۱۹۹۶م تسلط نخست طالبان) شهر را خاموشی وحشتناکی فرا گرفته بود. هیچکس نمیدانست که چه آمدنی و چه رفتنیست. واهمه، ترس، سراسیمه گی و وحشت شهریان کابل و هزاران هموطن ما را که از سرتاسر افغانستان به این شهر پناه آورده بودند، فراگرفته بود. اخبار ازینکه جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحدهٔ امریکا از حمایت نظام جمهوری و سرمنشی ناتو ازینکه افغانستان را ترک نمیکنند و نظر به اوضاع عمل خواهند کرد خبر میداد، ولی وضعیت عینی شهر این اخباررا تائید نمیکرد.  سه روز قبل ازین رئیس جمهور غنی در بازدیدی که از  ولایت بلخ داشت، با عطا محمد نور رئیس اجرائیوی حزب جمعیت، عبدالرشید دوستم رئیس جنبش ملی، حاجی محمد محقق مشاور ارشد نظامی و جمعه خان همدرد دیدار نمود. درین دیدار طرفین توافق شانرا در انسجام خیزش های مردمی با بودیجهٔ هنگفت هفت میلیون دالر که برای شان اختصاص داده شده بود ابراز نمودند. در شهر کابل رئیس جمهور غنی بیشتر از پنجاه  میلیون افغان از بودیجه شخصی خود را  به جناب عبدالرحمن عطاش تسلیم نمود تا فردای آنروز  به بیجا شده گان ولایات در شهر کابل کمک رسانی کند. ولی ناگهان صحنهٔ سیاست افغانستان خالی شد و این صحنهٔ خالی توسط تفنگداران نفس سوختهٔ طالب پر شد! و ما یکبار دیگر شاهدان سقوط یک نظام جمهوری گردیدیم!

 قامت درخت پرثمر دیموکراسی چرا فروریخت؟

۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱م، نیویارک، ایالات متحدهٔ امریکا

چهار طیارهٔ مسافربری توسط افرادی در آنوقت ناشناس اختطاف، دو طیارهٔ آن به دو آسمانخراش (مرکز تجارتی جهانی) در نیویارک، یکی آن به تعمیر وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) در واشنگتن دی سی اصابت و چهارمی در میدانی در پینسیلوینیا سقوط داده شد. بعداً دولت امریکا اعلان نمود که اختطاف این چهار طیاره توسط سازمان تروریستی القاعده پلان و توسط گروپ ۱۹ نفری  از تروریستان به رهبری محمد عطا تبعهٔ مصر، ۱۵ تبعهٔ عربستان سعودی، دو تبعهٔ امارت عربی و یک تبعهٔ لبنان تطبیق گردید. درین حملهٔ تروریستی در حدود سه هزار انسان کشته و خسارهٔ اقتصادی حملات در آن روز حادثه در حدود ۴۰ میلیارد دالر تخمین گردید.

۹ اکتوبر ۲۰۲۱م، افغانستان

دولت ایالات متحدهٔ امریکا با حمایت دولت انگلیس حملات هوایی خود را بالای افغانستان آغاز کردند. بعداً کانادا، آسترالیا، آلمان و فرانسه حمایت خود را از حملات هوایی امریکا اعلان نمودند. دوازده روز بعد از حملات هوایی، نیروی های خاص امریکایی (پیاده) در حمایت با اتحاد شمال ( نیروی های تاجیک، ازبیک و هزاره ) و پشتون های ضد طالبان پیاده شدند. تعداد این عساکر در چند ماه به ده هزار نفر ارتقا یافت، که بعد ها به چند صد هزار نفر رسید. حضور نظامی نیروی های امریکایی در افغانستان الی تاریخ ۳۱ اگست سال ۲۰۲۱م ادامه یافت.

در جریان این بیست سال دولت جمهوری اسلامی افغانستان ایجاد و استقرار یافت. براه اندازی انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات پارلمانی و شورای ولایتی، تأمین دوبارهٔ حقوق زنان، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تظاهرات و بازسازی افغانستان دستآورد های عمدهٔ سیاسی و اقتصادی افغانستان درین دوره اند. ریس جمهور غنی که در انتخابات پرماجرای سال ۲۰۱۴م رئیس جمهور شد توسط جان کیری وزیر امور خارجهٔ ایالات متحده مجبور به تقسیم قدرت با رقیب انتخاباتی خود داکتر عبدالله عبدالله گردید. وی الی ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱م درین مقام باقی ماند. ریس جمهور غنی با ندادن استعفا از مقام ریاست جمهوری تاپه یک دولت نامشروع را بر پیشانی دولت طالبان زد. غیابت رئیس جمهور غنی خلای سیاسی را ایجاد کرد که تا امروز یعنی دقیقاً یکماه بعد از غیابت وی طالبان و یا هیچ حرکت سیاسی دیگر توان پر کردن آنرا نداشته اند.

چه باعث این خلای قدرت گردید؟!

نظام جمهوری اسلامی افغانستان را ممالک همجوار افغانستان از آنجمله چین، روسیه و ایران منحیث یک نظام ساخته و پرداختهٔ دولت امریکا میدانستند و دولت افغانستان هم هیچگاهی نتوانست که اعتماد کشورهای همسایه را منحیث یک دولت مستقل و غیروابسته به امریکا حاصل کند. این نظام به دولت چین، دولت روسیه و دولت ایران بیشتر به خار چشمی میماند که آنها برای رهایی از آن به انجام هر کاری حاضر بودند، از آنجمله حمایت مخالفین نظام یعنی طالبان.  تحریک طالبان توسط دولت چین، روسیه، ایران و پاکستان نه تنها حمایت سیاسی و نظامی میشد، بلکه استخبارات این دولتها در داخل نظام هم جاسوسان خود را نصب کرده بودند تا نظام را از داخل هم سپوتاژ کنند. دولت امریکا و ناتو یگانه حامیان نظام جمهوری اسلامی افغانستان بودند، ولی یگانه حامیان نظام هم برای رهایی خود ازین منجلاب  خود را به دامن مخالفین نظام (طالبان)  انداختند.

بتاریخ ۲۹ فبروری ۲۰۲۰م (۱۰ حوت سال ۱۳۹۸ هجری شمسی) ایالات متحدهٔ امریکا بعد از ۱۸ ماه مذاکرات با طالبان توافقنامهٔ به اصطلاح ”صلح افغانستان“  را در دوحه – قطر به  امضا رسانید. محتوای عمومی این توافقنامه، در چهار مادهٔ بخش علنی توافقنامه خلاصه میشد که بیشتر بر اخراج نیرویهای خارجی از افغانستان به معیاد تعین شده به شرط اینکه امارت اسلامی افغانستان (که از طرف امریکابه رسمیت شناخته نشده است) برای هیچ گروه تروریستی اجازه استفاده از خاک افغانستان را علیه ایالات متحده و همپیمانان آن ندهد و طالبان هنگام خروج نیروهای امریکایی بر آنها حمله نکنند، اتکا داشت. این موافقتنامه بخش های محرم هم داشت که هیچگاهی با مردم شریک نشد. شیرمحمد عباس ستانکزی نمایندهٔ طالبان در صحبت های ویدیوی اش  یک بخش دیگر این توافقنامه را افشا ساخت و گفت: ”ما با امریکایی ها به ایجاد یک دولت جدید اسلامی موافقه کرده ایم و تا ایجاد آن دولت به هیچ نوع آتش بس موافقه نمیکنیم.“طرفین این توافقنامه،  دولت جمهوری اسلامی افغانستان و ملت بیشتر از ۳۵ میلیونی افغان راکه قربانی اصلی این جنگ بودند نادیده گرفته و بدون دادن کوچکترین ارزش به آن با هم مذاکره نموده و به توافق رسیدند. کنار گذاشتن مالکین اصلی قضیه خود زمینه سازی برای ایجاد یک خلای قدرت، بی اعتباری نظام و نیروی نظامی آن وسقوط ثانی یک دولت دیموکرات در تاریخ معاصر افغانستان است. در مذاکرات بین الافغانی که بعداً آغاز گردید پافشاری طالبان بر این بود که توافقنامهٔ طالبان و امریکا باید اساس مذاکرات بین الافغانی قرار داده شود. این در حالیست که قسمتی  از  این توافقنامه از نظام و مردم افغانستان محرم نگهداشته شده بود.

اینجا سوال خلق میشود که چگونه میتوان توافقنامه ای را که آتش بس جز آن نیست، توافقنامهٔ صلح نامید؟ چگونه میشود بدون احترام به  نظام و ملتی که قربانیان اصلی این جنگ اند، در مورد سرنوشت آنها فیصله کرد؟ چرا طرفین مذاکرات (امریکا و طالبان) بخود حق دادند که بر ایجاد یک نظام به اصطلاح ”جدید اسلامی“ موافقه کنند وقتیکه مملکت از خود یک نظام مشروع که به اساس آرای ملت انتخاب شده است، دارد؟

از آخرین سفر اشرف غنی و هیأت همراه اش به ایالات متحدهٔ امریکا برمی آمد که امریکا مطمئن شده بود که جنگی را که باخته است با دیر ماند برنده نمیشود. جو بایدن تصمیم اشراگرفته بود  و فیصله اش در مورد اختتام حضور نظامی امریکا در افغانستان که طویل ترین جنگ در تاریخ امریکا را میساخت قطعی بود. ولی اینرا هم هرگز نمیخواست که افغانستان را بحالی که هست بگذار و برود. دولت امریکا از یکطرف با طالبان بر ایجاد به اصطلاح یک “حکومت جدید اسلامی” به موافقه رسیده بود و از طرف دیگر دولت افغانستان را به جنگ علیه طالبان ترغیب میکرد. (دزد را بگو دزدی کن و صاحب خانه را بگو هوشیار باش!) حتی در روز هاییکه جنگ با شدت تمام در سپین بولدک کندهار جریان داشت امریکایی ها وعدهٔ حمایت نیروی هوایی را دادند ولی بعداً اخبار بر آن بود که طیاره های امریکایی سلاح و وسایط امریکایی را که توسط طالبان به پاکستان انتقال میشد بمبارد کرده بودند. تا آخرین روزها جو بایدن و جینس ستولتینبیرگ سرمنشی ناتو اعلان کردند که ما از افغانستان نمی برائیم ولی هر دو جناح پیشروی سریع السیر طالبان را با خونسردی تمام تماشا میکردند.  هجوم طالبان به افغانستان در کندهار و هلمند با مقاومت شدید قوای مسلح و مردم مواجه شد. طالبان در کندهار به حمایت ملیشهٔ پاکستانی جنگیدند و بیشتر از ۶۰۰ مرد جوان را خانه به خانه به شهادت رسانیدند ولی در هلمند بیشتر از ۱۴۰۰ طالب  کشته شد. بیتفاوتی دنیا در برابر  این تعرض غضبناک طالبان که پاکستانی ها آنها را  عملاً حمایت میکردند نیروهای مردم و اردوی ملی را مشکوک بر یک دسیسه پنهانی ساخت. این شک باعث آن گردید که روحیه مقابله ضعیف گردد و در کمترین وقت طالبان تا دروازه های شهر کابل برسند.

آنچه جالب است، آخرین صحبت تلیفونی رئیس جمهور غنی و جوبایدن است که به رسانه ها رخنه کرد. در آن صحبت رئیس جمهور غنی به جوبایدن میگوید: “ما با یک هجوم همه جانبه طالبان با برنامه‌ریزی کامل پاکستان و پشتیبانی لوژیستیکی و به کمک حداقل ۱۰ الی ۱۵ هزار تروریست بین‌المللی عمدتاً پاکستانی روبرو هستیم.”

این بدین معنی ست که رهبران جهان از آنچه که در افغانستان میگذشت کاملاً آگاه بودند و عمداً بیتفاوت ماندند و فروریختن یک نظام جمهوری نو پا را که به قیمت قربانی صدها هزار افغان مظلوم و وطندوست ساخته شده بود به تماشا نشستند، کف زدند، لبخند زدند و استقبال کردند.

نظام جمهوری افغانستان که محصول بیست سال قربانی مردم افغانستان بود در معرض هجوم طالبان به حمایت سیاسی امریکا و ناتو و حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی چین، روسیه، ایران و پاکستان قرار گرفت. این نظام که میراث چهل سال جنگ خانمانسوز را بدوش میکشید، در مقابله با دنیا تاب نیاورد و فروریخت و با فروریختن آن میلیون ها افغان وطندوست که برای آبادی افغانستان و رفاه ملت از سر و جان ومال خود گذشته بودند یکجا فروریختند.

در خرابه های این نظام فروپاشیده میتوان بذر های دهقانانی را دید، دهقانانی را که عاشق این خاک بودند و با شوق تمام تخم ترقی، تخم رفاه وتخم آزادی را درین خاک کاشتند. این دانه ها سبز خواهند شد، قد خواهند کشید و ثمر خواهند داد. خداوندا! قبل ازینکه این خاک دستان شانرا ببوسد بگذار دستان شانرا بوی سیب درختی که آنها کاشته است، معطر بسازد.

مطالب مشابه

Back to top button