ښاغلی محمد موسی شفیق
یادی از ښاغلی محمد موسی شفیق آخرین صدراعظم زمامداری محمد ظاهر شاه
محمد موسی شفیق در سال ۱۹۳۲ عیسوی در کابل دیده به جهان گشود. پدرش قاضی محمد ابراهیم از باشنده ګاه ولسوالی کامهٔ ولایت ننگرهار، یک شخصیت عالم و دانشمند بوده، که تا مقام ریاست محکمهٔ ولایت رسید.
محمد موسی شفیق بعد از پایان تعلیمات ابتدایی شامل دارالعلوم عالی عربی کابل شد و سپس غرض تحصیلات عالی راهی پوهنتون الازهر قاهره در مصر شد. از جامع الازهر درجهٔ لیسانس را در بخش حقوق اسلامی و درجهٔ ماستری را از عین پوهنتون در بخش علوم قضایی بدست آورد.
وی ماستری دوم را در بخش حقوق بین الدول از پوهنتون کولمبیای ایالات متحدهٔ امریکا اخذ نموده و سندی را در مسائل بین المللی از هارورد، معتبرترین پوهنتون امریکایی اخذ نمود.
پس از اکمال تحصیلات و عودت به وطن، در پوهنځی حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل به حیث استاد به حقوق بین الملل خصوصی به تدریس فرزندان میهن پرداخت.
موسی شفیق به حیث مامور رسمی در دارالتحریر شاهی نیز ایفای وظیفه نمود. وی همزمان با نوشتن مقالات تحقیقی و علمی، به همکاری با جراید و مطبوعات کشور پرداخته و عضو هیئت مدیرهٔ شماری از جراید شد. وی زمانی هم مدیر مسؤل نشریهٔ “حی علی الفلاح” ارگان نشراتی وزارت عدلیه بود.وی مدتی به حیث مدیر قوانین وزارت عدلیه و زمانی هم در پُست رئیس تقنین آن وزارت خدمت نمود.

محمد موسی شفیق عضو و منشی کمیتهٔ مطالعهٔ قانون اساسی و منشی کمیسیون مشورتی قانون اساسی بود و بعداً به حیث منشی عمومی و عضو لویه جرگهٔ سال ۱۳۴۳ هجری شمسی مقرر شد.
از سال ۱۳۴۲ الی ۱۳۴۴ هجری شمسی بحیث معین وزارت عدلیه خدمت نموده و از سال ۱۳۴۴ الی ۱۳۴۶ هجری شمسی مشاور وزارت امور خارجه افغانستان بود. در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی به حیث سفیر افغانستان در قاهره (مصر)، بیروت (لبنان)، خرطوم (سودان) و اکرا (غنا) ایفای وظیفه نمود.
محمد موسی شفیق در کنفراس های مختلف جهانی از افغانستان نمایندگی کرد از آنجمله میتوان از اشتراک وی در کنفراس جهانی حقوقدانان در آتن پایتخت یونان و در کنفراس مستشرقین در لاهور نام برد.
موسی شفیق ریاست هیئت افغانستان را در کنفراس کشورهای فاقد سلاح ذروی منعقدهٔ ژنیو نیز به عهده داشت. وی در کنفراس وزیران خارجهٔ کشورهای غیرمنسلک در جورج تون (گیانا)،کنفراس وزرای خارجهٔ کشورهای اسلامی منعقدهٔ جده (عربستان) و در بیست وهفتمین دوره اجلاسیهٔ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ریاست هیئت افغانی را به عهده داشت.
در سال ۱۳۵۰ هجری شمسی موسی شفیق در کابینهٔ داکتر عبدالظاهر عهده دار پست وزارت امور خارجهٔ افغانستان شد.
محمد موسی شفیق به تاریخ ۲۱ قوس سال ۱۳۵۱ هجری شمسی از طرف محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان مؤظف به تشکیل کابینه گردیده و در همان ماه بعد از اخذ رأی اعتماد از ولسی جرگه صدراعظم افغانستان شد.
از کارنامه های مهم دورهٔ صدارت مرحوم محمد موسی شفیق تغییرات اساسی در سیاست خارجی افغانستان بود، که از آن جمله می توان از تقویت مناسبات و روابط دوستانه با کشور های جهان و طرح، تدوین و عقد سند حقوقی قرارداد آب دریای هیلمند با دولت شاهی ایران نام برد. قرارداد آب هیلمند به تاریخ ۲۳ حوت ۱۳۵۱ هجری شمسی مطابق ۱۴ مارچ ۱۹۷۳ عیسوی با امیر عباس هویدا صدراعظم ایران که به همین هدف به کابل آمده بود در قصر ستور وزارت امور خارجه به امضا رسید.
بر اساس مادهٔ پنجم این معاهده “ایران هیچگونه ادعایی بر آب هیلمند بیشتر از مقداری که طبق این معاهده تثبیت شده است، را ندارد، حتی اگر مقادیر آب بیشتر در دلتای سفلی هیلمند میسر هم باشد و مورد استفادهٔ ایران هم بتواند قرار گیرد.”
محمد موسی شفیق به یک نظام مردم سالار و حاکمیت پاسخگو باور داشت. وی همچنان به یک افغانستان مترقی، خودکفا و خوشبخت می اندیشید و برای تحقق این هدف کار و تلاش شباروزی داشت.
وی به نقش رسانه ها در بلند بردن سطح دانش و آگاهی جامعه ارزش بسزایی قائل بود.
موسی شفیق به زبان های دری، پشتو، انگلیسی، عربی، فرانسوی و اردو مسلط بود و به زبان های پشتو و دری شعر می سرود.
از موسی شفیق در مطبوعات داخلی و خارجی حدود ۱۲۰ مقالهٔ ارزشمند در بارهٔ موضوعات ادبی، سیاسی و حقوقی بجا مانده است. در مجلهٔ حقوق بین الدول دو مقالهٔ وی راجع به تابعیت و تاریخچهٔ حقوق بین الدول خصوصی به نشر رسیده است.
همچنان دو اثر به شکل کتاب به نام های (عبقریان و قصه های دیگر) و (شاعران ننگرهار) به چاپ رسیده است.
محمد موسی شفیق برای توسعه اقتصادی کشور تلاش شباروزی بخرچ میداد و در امور عمرانی با تحرک عمل میکرد.
یکی از پروژه های بزرگ عمرانی و عام المنفعه، آغاز کار تعمیر شفاخانهٔ مرکزی اردو (چهارصد بستر) بود، که فعلاً به نام شفاخانهٔ شهید سردار محمد داوود خان مسمی است.
کار اعمار این شفاخانه در ماه اپریل سال ۱۹۷۰ عیسوی آغاز و قرار بود، که این پروژهٔ بزرگ صحی مجهز در ماه جون ۱۹۷۴ عیسوی به پایهٔ اکمال رسیده و به بهره برداری سپرده شود. وی چگونگی پیشرفت کار اعمار این پروژه و دیگر پروژه های بزرگ را شخصاً نظارت می نمود.
در سال های اخیر سلطنت، هم محمد ظاهرشاه و هم مردم افغانستان به خوبی به این حقیقت پی برده بودند، که روس ها در دوستی خود با افغانستان صادق نبوده و نفوذ روس ها در ساحات مختلف، مملکت را ورشکست کرده است. از این رو منافع ملی افغانستان ایجاب میکرد تا حکومت در روابط خارجی با همسایگان تجدید نظر نماید، که همین امر یکی از عوامل عمدهٔ سقوط سلطنت افغانستان بود.
بعد از کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ هجری شمسی توسط سردارمحمد داوود خان، محمدموسی شفیق زندانی شد و برای مدت دونیم سال در زندان باقی ماند.
گفته می شود، که در سال ۱۳۵۴ شمسی که قدرت کمیتهٔ مرکزی تضعیف و تعدادی از عناصر چپگرا به حاشیه رانده شدند، محمد موسی شفیق از بند آزاد گردیده و منحیث یک تبعهٔ عادی افغانستان زندگی می کرد.
با تأسف که بعد از کودتای ۷ ثور سال ۱۳۵۷هجری شمسی مطابق ۲۷ اپریل سال ۱۹۷۸ عیسوی که گروهک های خلق و پرچم به حمایت شوروی در یک کودتای خونین به قدرت رسیدند، رئیس جمهور سردار محمد داود و فامیل اش به طرز بیرحمانه ای قتل عام گردیده و نخبه های افغان که طرز تفکر ملی داشتند یا به قتل رسیده و یا به زندان های مخوف فرستاده شدند، که موسی شفیق صدراعظم دانا و ملی اندیش افغانستان نیز در آن جمع بود.
روایت است، که محمد موسی شفیق این شخصیت ملی، دانشمند، میهندوست و صدراعظم افغانستان که هنوز ۵۰ ساله نشده بود، به تاریخ ۲۴ ثور ۱۳۵۷ شمسی مطابق ۱۴ می ۱۹۷۸ عیسوی بعد از تحمل آزار و شکنجهٔ وحشیانه به شکل فجیع و بیرحمانه به شهادت رسید. به این ترتیب افغانستان یک فرزند صدیق، دانشمند و کارفهم خود را ظاهر و باطن زیبا داشت، از دست داد.
“در سال ۱۹۸۴ عیسوی روزی در منزل مرحوم محمد انور ارغندیوال (استاد فاکولتهٔ حقوق و وزیر عدلیهٔ زمان شاه) که پدر یکی از همصنفان و دوستان خوبم بود، در بارهٔ دانش و شخصیت موسی شفیق از وی پرسیدم. دو کلمه جواب داد:
“مثلش نروید.” خاطرهٔ نویسنده
روح محمد موسی شفیق و تمام رادمردان وطندوست شاد و بهشت مکان شان.
ناصر اوریا