سیاست و تاریخ

قطع شاهرگ پاکستان با شاهراه واخان

اگر با ممپلی هندی نشد، با شاهراه واخان حتمی است!!!

اوايل سال‌ ۲۰۱۹م با جمعی از دوستان رهسپار ولایت همیشه بهار جلال آباد گردیدیم. ازینکه بعد از مدت دو سال به کشور برگشته بودم بااستفاده از فرصت تغیرات سیاسی اجتماعی را نیز به بررسی گرفتم. نظم نسبی در شهر کابل از سوی اداره ترافیک و شاروالی با همکاری اردو و پولیس بمشاهده می رسید، گراف سعودی تحصیلات عالی الی مقطع ماستري در تمام رشته های تخصصی از جمله شاخص دیگر و امیدوار کننده ای بود که هر افغان به آن می بالید، تا اگر آبیاری درست میگردید ثمره اش برای کشور بدون شک که بسیار ممد بود.

زد و بند ها میان تیکه داران جهادی برای تصاحب قدرت کماکان همچو دوره حامد کرزی شدت داشت ولی با عصبانیت تام و ناخشنودی از نظام حاکم در عدم پذیرش خواسته ها و فرمایشات آنها. ازینکه قوه ناتو بجز نیروی های آمریکایی همه افغانستان را با صد ها مؤسسه کمک رسان نیز ترک کرده بودند و این حالت برای نظام موجوده و نیم بند جمهوریت پرچالش تلقی می گردید. از سوی دیگر فشار و تهديد از جانب گروهی تحت نام مقاومتگر همچو قمه در بطن نظام علیهء نظام نیز سبب تضعیف نظام می‌گردید. این اقدامات گاهگاه آنقدر داغ، پرتنش و احساساتی می شد که همه خویشتن را مستلزم‌ تکیه زدن به کرسی ارگ ریاست جمهوری قلمداد میکرد و داد از شجاعت و مردانگی بزبان می آوردند، درحالیکه بعد ها دیده شد که بجای ارگ ریاست جمهوری یکتعداد ایشان برای دست بوسی باداران دیرینه خویش صف بسته بودند و تعدادی دیگر با لباس های مفشن نظامی و عطرآگین در عبور از سرحدات مرزی کشور و فرار همچو ورزشکاران ماراتون در رقابت تنگاتنگ باهمدیگر خویش بودند.

درین سفر که از شهر کابل الی خط فرضی دیورند داشتم، توجه ام را بازار و مارکیت های شهر جلال آباد و تورخم بخود جلب نمود آن اینکه درین بازار ها چشم ام به مواد ارتزاقی و تولیدات کشور هند همچو برنج، روغن و از همه جالب‌تر ممپلی هندی جلب نموده بود. خوب ممکن تعدادی فکر کنند که ممپلی ارزش تجاری چندانی ندارد، باایشان میتوان توافق نظر داشت اما از زاویه دیگر اگر به قضیه نگریست با دیدن خریطه های منظم ممپلی هندی در زیرگلوی کشور رقیب بیانگر این حقیقت بوده میتواند که کشور برای ناچیزترین شي که سالهای متمادی از کشور پاکستان وارد افغانستان میگردید نیز چاره ای سنجیده است. ازهمین جهت تهدید بستن مرز از جانب پاکستان و توقف ترانزیت مواد ارتزاقی بسوی افغانستان دیگر معضله ای بزرگ بجانب افغانستان تلقی نمیگردید. بلکه پاکستان به هیچ عنوان نمیخواست تا کشور مصرفی اش که از سوزن گرفته تا آرد و برنج و سایر تولیدات اش در آن مارکیت دارد از دست دهد و این عمل دولت افغانستان را همچو فشردن شیریان اقتصادی کشور خودش تلقی می نمودند.

با ارزیابی این حالات (تهدید دولت از بطن به واسطه تشنگان قدرت و سران جهادی در داخل نظام و کُشتی نرم اقتصادی دولت با جانب پاکستان) ترسی بر ذهنم راه یافت، چون پاکستان برای تامین منافع خودش و سرکوب افغانستان بهر قیمتی که باشد اقدام عملی بر داشته چنانکه شاهد این عمل دولت پاکستان بعد از فروپاشی حکومت دوکتور نجیب الله و بقدرت رسیدن مجاهدين در کشور بودیم، که حتی برای خرید استخوان های اجداد ما نیز بازارهای خریداری آنرا فراهم نموده بودند.

با احداث دهلیز یا کوریدور واخان در شمال شرق افغانستان که بنام بام دنیا نیز معروف است و زمینه وصل افغانستان را با کشور چین فراهم می سازد میتوان آنرا بمثابه نقطه اختناق یا فشردن شاهرگ پاکستان تلقی کرد. این شاهراه که در مجموع ۳۵۰ کیلومتر طول خواهد داشت از ارزش خاص اقتصادی برای هردو کشور خاصتاً جانب افغانستان برخوردار می باشد. که این در حقیقت احداث دوباره راه ابریشم وقت است که چین را با نیم قاره ای هند ازین کوریدور وصل می نمود و افغانستان از مزیت آن نیز برخوردار بود.

بدون شک احداث این شاهراه بزرگ در منطقه رقابت های جیوایکانومیک و جیو پولیتک را به همراه خواهد داشت، خاصتاً میان کشور چین و آمریکا. ازین رو احتمال دارد تا برای جانب چین در جریان و یا بعد از احداث کامل این کوریدور تحریکات دردسرسازی از سوی بعضی از گروه‌ها همچو گروه جدایی طلب و مسلمان ایغور چین، گروه شورشیان ترکستان شرقی و شورشیانی گمنامی که بگمان اغلب از جانب پاکستان ایجاد و حمایت قاطع آمریکا را با خود داشته باشد، مواجه گردد.

به نظر بنده مطمئناً که جانب چین این همه موارد و تهدید های احتمالی را با دقت تام مطالعه و محاسبات خویش را با همتای افغانی اش قبل از قبل نیز داشته است. از سوی دیگر با توجه به اقدمات کشور چین در سایر پروژه های بزرگ اقتصادی دنیا که در آن سرمایه‌گذاری انجام داده است هرگز بدون محاسبات دقیق و اطمینان کامل از منفعت صد در صد دلچسبی نشان نداده است. ازین رو فرصت را که آمریکایی‌ها دو دسته بنابر خطای محاسباتی خویش به چین سپرده است، چین هرگز از دست نداده که این یک عمل جبران ناپذیر به جانب آمریکایی‌ها تلقی می گردد. چینایی ها هم با استفاده از فرصت شتابان زده وارد میدان شده تا به ساده گی و بدون هزینه های هنگفتی ازقبل بر معادن سرشار افغانستان دسترسی پیدا کنند، ولی باطن قضیه چنین بنظر نمی رسد.

این لقمه بزرگ دهن بزرگ می‌خواهد تا به ساده گی آنرا بلعیده و هضم کرد. این نکته را هردو جانب چینایی ها و آمریکایی‌ها بخوبی درک کرده که بدون مشارکت همدیگر نمی توانند به تنهایی معادن افغانستان را از خود کنند ازینرو احتمال یک توافق سه جانبه میان آمریکایی ها، روسیه و چینایی ها متصور است تا هریک سهمیه خویش را در زیربنای افغانستان معلوم و همچو پنیر به میل خویش برش کنند.

اینکه تصمیم جانب افغانستان بمثابه مالکین اصلی این گنج یا فقیران ثروتمند و شیران خوابیده بر آن چی است و با کدام تعامل درین راستا نقش بازی می کنند، سوالات بی پاسخی اند که با رسیدن زمان پاسخ خواهند یافت.

مطالب مشابه

Back to top button