یادداشت:
این نوشته با توجه به کتاب «افغان و افغانستان» تحریر شده است. کتابی که در ماه می سال ۲۰۲۴م توسط عبدالخالق لعلزاد در لندن منتشر شده و نویسنده از اینجانب تقاضای نقد کرده است.
بعد از حادثهٔ سقوط قندز بدست طالبان در سپتمبر سال سال ۲۰۱۵م، لطیف پدرام، یکی از نماینده گان ولایت بدخشان در ولسی جرگه، در یک مصاحبهٔ تلویزیونی اظهار داشت،که:
«… ما باید افغانستان را بطور رادیکال تغییر دهیم. این تغییر رادیکال شامل تغییر در سمبولهایی است، که بنام سمبولهای ملی در حقیقت اختیارات و خواسته های یک قوم را بر ما تحمیل کرده اند. این سمبولها شامل موضوعات زیادی است، که حالا فرصت آن نیست.اما همیشه پیشنهاد من این بوده، که ما با استفاده از فرصت بتوانیم ساختار دولت را بشکنیم، ساختار چند صد ساله را بشکنیم و یک جمهوری فدرال در افغانستان به وجود آوریم… من بارها با سران قومی طی دوازده – سیزده سال صحبت کرده و گفته ام که فرصت را نباید از دست داد، چون فردا ما شاید در موقعیتی قرار بگیریم، که حتی نتوانیم طرح دادخواهی، طرح فدرالی و طرح درهم شکستن ساختارهای کوچک استبدادی را هم مطرح بکنیم. بناً پیشنهاد ما همیشه این بوده که بیایید بطور رادیکال عمل بکنیم و با استفاده از فرصتهای بین المللی که در اختیار ما است، کار را یکطرفه بکنیم. …بحث ما با سران اقوام مظلوم این است، که اینجا ما باید تصمیم بگیریم. این جا ما باید ایالاتی که متعلق به اقوام دگر هستند در صورتیکه خطر جدی است باید نیروهای محلی ایجاد کنند، اعلان خودمختاری بکنند، باید توجه جهان را بخود معطوف نماییم، که در این کشور ستم ملی وجود داشته، انحصار طلبی ملی وجود داشته و جنوساید یا نسلکشی ملی وجود داشته و با آوردن نفوس یک قوم معین میخواهند ساختمان نفوس ولایات غیر پشتون را تغییر دهند و نسلکشی کنند و فردا ما فرصت دادخواهی نخواهیم داشت.” [1]
احمد شاه مسعود نیز گفته بود:
«در افغانستان قدرت در دو سه صدسال گذشته قبیلوی، فامیلی و ظالمانه بوده و حالا مردم مسلح هستند و ما هرگز نمیخواهیم مانند گذشته آن را قبول کنیم.»[2]
مجیب الرحمن رحیمی سخنگوی عبدالله عبدالله رییس اجراییهٔ دولت جمهوری نیز اظهار داشته بود، که:
«هویت سیاسی افغانستان توسط استعمار شکل گرفته است.» او میگوید: «رقابت امپراطوری انگلستان و روسیه سبب ایجاد دولت حایلی شد، که اسمش را گذاشتند افغانستان.»[3]
در سال ۲۰۱۶م مجیب الرحمن رحیمی در مقام سخنگوی ریاست اجرائیه در همایش گفتوگوی فرهنگی ایران و افغانستان در پوهنتون علامه طباطبایی تهران به تلخی از ایجاد دولت افغانستان یاد کرده گفته بود، که:
«ما در حوزه تمدنی فرهنگی مشترکی زندگی میکنیم …که یکی از تحولات مشترک در این حوزه آمدن استعمار است و با آمدن این استعمار مرزها شکل گرفته و دولتی شکل گرفت (اشاره به افغانستان-نویسنده) که برخواسته از فرهنگ ما نبود.»[4]
در هر کشور دیگری همچو اظهارات ضد ملی توسط یک کارمند عالیمقام دولت در یک کشور خارجی سبب بازداشت و محاکمهٔ شخص می گردید اما نه در دولت جمهوری دوسرهٔ افغانستان! همچنان مجیب الرحمن رحیمی وقتی بار اول در مقام رییس دفتر عبدالله عبدالله رییس اجراییهٔ دولت جمهوری به هرات رفت از هرات به عنوان قلمرو ایران بزرگ نام گرفت. اخیراً یک شاعر تاجیک تبار به گفتهٔ خودش پنجشیری، بنام نجیب بارور نیز در تهران در حضور آیت الله خامنه یی پنجشیر و هندوکش را بخش شرقی ایران قلمداد کرد.[5]
نقل قولهای بالا گوشهٔ از تبارز امروزی طرز دید سیاسی «ستمیها» می باشد[6]. طاهر بدخشی بنیانگذار اندیشهٔ ستمیها موجودیت ستم ملی را در افغانستان، به مثابه ستم پشتونها بالای سایر اقوام، عمده ترین مضمون سیاسی زمان خود میدانست. در همین راستا این کتاب خالق لعلزاد نیز کوششی است مذبوحانه تا با پیشکش کردن ده ها منبع وارد و غیر وارد روایت بالا را به زعم خود توجیح نموده ایجاد کشور افغانستان را ساخته و پرداختهٔ استعمار انگلستان ثابت کند و بنیادهای هویت ملی مردم افغانستان را طوریکه در قوانین اساسی کشور از سال ۱۹۶۴م به اینطرف به اشتراک تمام رهبران قومی در لویه جرگه های عنعنوی کشور قوام یافته بود، متزلزل سازند. بر همین اساس کتاب مورد نظر خالق لعلزاد کوششی است در راستای بازنگری تاریخ افغانستان از دیدگاه هواخواهان دکترین ستم ملی. تا جائیکه من اطلاع دارم، در عصر ما تأکید بر این روایت ضد ملی را بعد از تشکیل دولت جمهوری مجیب الرحمن رحیمی در مصاحبه با تلویزیون نور در گفتگوی باز در سال ۲۰۱۱م[7] بر پایهٔ دکترین ستم ملی طاهر بدخشی آغاز نمود.
این پروسه چگونه قوام یافت؟ با قدرت گرفتن شورای نظاریها در دولت بعد از مداخلهٔ نظامی سال ۲۰۰۱م امریکا در افغانستان و کانفرانس بن اول، یک روایت تاریخی و اجتماعی ضد افغان و افغانستان را برخی از فعالین سیاسی و اکادمیک، بخصوص افراد تاجیک تبار، برای اغوای جوانان همتبار خود تبلیغ میکنند،که اساساً احمدشاه مسعود در جریان سخنرانیهای تدریسی به کدرهای حزب جمعیت اسلامی و شورای نظار تهداب گذاری شده بود. یکی از این سخنرانیها احمدشاه مسعود تاجیکها را باشنده گان اصلی این سرزمین قلمداد کرده پشتونها را بی فرهنگ می نامد.[8]. این طرز دید، تفکر سیاسی و روایت تاریخی در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴م افغانستان و بعد از آن به شکل جدی از طریق رسانههای راجستر شده کشور و رسانههای انترنیتی یا سوشیل میدیا وابسته و یا طرفدار به گروههای سیاسی که در اطراف شورای نظار حلقه زده اند، بطور گسترده شایع میگردد. این گروهها شامل حزب جمعیت اسلامی، دستههایی از جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق، افراد، اعضأ و حامیان گروه سیاسی نام نهاد سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان (سازا) است، که در جامعه به اسم “گروه ستم ملی” معروف می باشد. این گروه خودمختاری ولایات غیرپشتوننشین را تبلیغ میکنند و همچنین گروههایی از فعالین سیاسی هزاره نیز خودمختاری هزاره جات یا به اصطلاح خودشان، هزارستان، را تبلیغ میکنند. هدف از این تبلیغات در حقیقت دادن پایههای تاریخی و اجتماعی و سیاسی به ادعاهایی است که لبهٔ تیز آن متوجه تزلزل آنچه آنها هویت سیاسی نشنلیزم پشتون در وجود سمبولهای دولت افغانستان میدانند، میباشد.
اینگونه برداشتها و روایات سبب ایجاد یک رخنهٔ عمیق در سطح روشنفکری میان تاجیکها و پشتونها شده و کار بجایی کشیده که تعدادی از تاجیکها خیال تجزیهٔ افغانستان را بسر می پرورانند[9].
علل و شیوه های افغان و افغانستان ستیزی!
در بالا گفته شد که هدف این تبلیغات ضد افغان و ضد افغانستان در حقیقت دادن پایههای تاریخی و اجتماعی و سیاسی به ادعاهایی است که لبهٔ تیز آن متوجه نیل به اهداف ذیل اند:
۱. تزلزل و ایجاد شک و تردید در هویت ملی مردم افغانستان
۲. شکستن سمبولهای ملی مانند اسم کشور، بیرق ملی، موجودیت ملت افغان، افتخارات تاریخی کشور
۳. بدنام کردن شاهان و امیران کشور
۴. شکستن پایه های وحدت ملی با اشاعهٔ خراسان طلبی و در نهایت
۵. تخریب و سقوط دولت و کشور افغانستان
سوأل در اینجاست که موضع گیری ضد ملی این افراد از کجا سرچشمه میگیرد؟ جواب ساده آنست که این عناصر روایت ایرانی از ایجاد کشور افغانستان را تکرار میکنند.
حقیقت آنست که ایجاد و دوام کشور و دولت افغانستان با هویت مستقل افغانی آن که عمدتاً متکی بر اسلام حنفی و فرهنگ افغانی متشکل از عناصر پشتونولی و فرهنگ دری خراسانی است، نه تنها با آرمانهای ناسیونالیزم ایران بزرگ در تضاد قرار دارد، بلکه مانعی در راه بسر رسیدن آرمانها و اهداف سیاسی آن نیز میباشد. اگر تغییر موجودیت دولت افغانستان در شرایط جهان معاصر برای ایرانیها مقدور نیست، آنها به کمک مستقیم عمال خود و کمک غیر مستقیم ستمیها، شورای نظاریها و تنظیمهای جهادی هزاره شیعی که از ایران کمک پولی، نظامی، تعلیمی و تبلیغاتی میگیرند در صدد تغییر هویت دولت افغانستان به نفع منافع ستراتژیک خود هستند. آنها این کار را از طریق یک هجوم گستردهٔ فرهنگی انجام میدهند.
روایت ایرانی تاریخ افغانستان چگونه است؟
ایرانیها تا امروز به حسرت از جدایی افغانستان از ایران یاد میکنند و هیچ ایرانی را به یاد ندارم که افغانستان را بخش جدا شده از پیکر ایران نداند. خصومت و عناد ایران پرستان وطنی ما با میرویس نیکه و احمد شاه ابدالی بانیان دولت افغانستان نیز در همین حسرت نهفته است. ایرانپرستان وطنی ما به توهین و تحقیر این شخصیتهای ملی که برخی از سمبولهای ملی ما را میسازند، پرداخته اند. اخیراً جعلیاتی را در این که میرویسخان پشتون نبوده منتشر ساخته و پیهم از دولتهای هوتکی و ابدالی بخاطر جهانگشاییهای آنها در فارس و هندوستان انتقاد میکنند.
مؤرخین ناسیونالیست ایرانی سرزمین افغانستان امروزی را شامل قلمروهای شرقی ایران بزرگ دانسته و موجودیت کشور و دولت مستقل افغانستان را ناشی از بازیهای استعمار انگلستان در قرن نزده هم دانسته و معتقد اند،که افغانستان در سال ۱۸۵۷م بعد از عقد معاهدهٔ پاریس میان انگلستان و دولت قاجاری فارس از پیکر ایران جدا گردید چون انگلیسها با امضای این معاهده از دولت فارس تعهد گرفتند، که از هرگونه ادعای ارضی بالای افغانستان صرفنظر نموده استقلال آن را به رسمیت بشناسند. این همان مطلبی است که خالق لعلزاد در پیشگفتار کتاب خود بر آن تأکید دارد.
حقیقت آنست، که دولت فارس ۱۱۰ سال قبل از سال ۱۸۵۷م تسلط خود را بالای سرزمینهای افغانستان از دست داده بود و این کشور بصورت مستقل توسط دولتهای بومی خودش اداره میگردید و دولت استعماری انگلستان هیچ نفوذی بالای این کشور نداشت و در حقیقت اولین اقدام انگلیسها برای تحت تسلط آوردن این کشور در سالهای ۱۸۳۸-۱۸۴۲م که به عنوان اولین جنگ افغان و انگلیس معروف است با شکست فاحشی روبرو گردید و صرف یک افسر انگلیسی داکتر برایدن از این کشور جان سالم به در برد. اینکه انگلیسها ۲۰ سال بعد از آن کوشیدند دست ایرانیها را از افغانستان دور نگهدارند ناشی از نگرانی آنها از پلانهای جهانگشایی روسیهٔ تزاری بود که با تبانی با دولت فارس کوشیدند شهر هرات را اشغال کنند و خود را به نزدیکی سرحدات هند برطانوی برسانند. فارسها بعد از یکسال محاصره هرات نتوانستند این شهر را فتح کنند و مجبور به عقب نشینی شده حمله سه کشتی انگیسی را به بندر بوشهر بهانهٔ شکست خود آوردند. در حالیکه انگلیسها در آن زمان هیچ نفوذی بالای دولت افغانستان نداشته، بجز از موجودیت یک جاسوس انگلیسی الاصل در هرات، هیچ نمایندهٔ در این کشور نداشتند.
ایرانپرستان وطنی، از جمله خالق لعلزاد، به سلسلهٔ کوشش برای تخریب تاریخ این کشور تاریخ افغانستان را از امیر عبدالرحمن خان به بعد بیان میکنند، چرا؟ برای اینکه اگر تاریخ افغانستان را از زمان میرویس خان هوتکی و یا احمد شاه ابدالی قبول کنند، طوریکه مؤرخ مشهور انگلیسی جاناتان لی بیان می کند،[10] در آنصورت نمیتوانند بگویند دولت و کشور افغانستان را استعمار انگلستان از پیکر ایران جدا ساخته است! برای آنکه در سال ۱۷۰۹م در زمان قیام مؤفقانهٔ میرویس خان هوتکی بر ضد صفویها و در سال ۱۷۴۷م زمانی که احمد شاه ابدالی کشور و دولت مستقل را در این سرزمین اعلان کرد، هنوز استعمار انگلیس در هندوستان شکل نگرفته بود.
در ایران در سه صد سال گذشته هویتهای غیر “فارسی” از نظر فرهنگی به شدت سرکوب شده اند. امروز در ایران هویتهای قومی ترکی، عرب، کرد و غیره هیچ تبارز رسمی فرهنگی ندارند. در حالی که در افغانستان در سه صد سال گذشته با وجود حاکمیت رسمی اقوام پشتون، زبان دری به عنوان زبان پیوند دهندهٔ اقوام کشور رسماً حاکم بوده است و زبان پشتو بالای سایر اقوام تحمیل نشده است.
بعضیها میگویند در افغانستان هویت اتنیکی به مفهوم اروپایی آن وجود ندارد. یعنی چه؟ در هر کشور اروپایی اتنیکها یا اقوام متنوعی زندهگی میکنند. در انگلستان انگلیسها، اسکتلندیها، ویلش و آیرش زندهگی میکنند که هرکدام از لحاظ فرهنگی گذشته خود را دارند و هیچ تفاوتی با پشتون، تاجیک، هزاره و اوزبیک در افغانستان از لحاظ تنوع فرهنگی خویش ندارند. همانگونه بلجیم، سویس، هسپانیه و غیره …
جالب است که در طول سه صد سال در افغانستان کدام جنبش جدی جدایی طلبی وجود نداشته در حالیکه همین سال گذشته در انگلستان اسکاتلندیها برای جدایی ریفراندوم کردند و در هسپانیه باسک و کاتالونیا استقلال میخواهند.
حالا بعضیها میگویند در افغانستان ملت ساخته نشده در حالی که ساخته شده و از آزمون زمان هم پیروز بدر آمده متأسفانه این افراد خبر ندارند و یا نمیتوانند قبول کنند.
منافع اقوام این کشور با وجود تمام اختلافات در اتحاد ملی شان در حدود جغرافیایی افغانستان میباشد. تاریخ گواه است که با تجاوز بیگانگان بر این سرزمین، تمام ملیتهای آن اعم از پشتون و غیرپشتون یک دل و یک جان باهم از یکپارچه گی و استقلال خانه مشترک شان افغانستان دفاع کرده اند. متأسفانه سیاستهای نفاق افگنانه بخصوص در زمان جهادیها و طالبان قوام همبستگی ملی کشور تا حدی ضربه زد و نگذاشت کشور در عرصههای متعدد منجمله تکامل اقوام آن به ملت واحد با منافع مشترک به جلو رود.
یکی از دوستان فیسبوکی، آقای فرید بهمن، مینویسد: “مبارزين و زبده مردان/ زنان زياد از زمان شكلگيری دولت- ملت افغانستان- و ساختار سياسی مدرن تا امروز در اين مرز و بوم كه نامش شناخته شده اش در سطح بينالمللی شناخته شده است -خوب يا بد – گذشته است اما هيچكدام نگفته اند «من افغان نيستم!»: مشروطه خواهان اول و دوم، مبارزين دوران تجدد خواهي امانی، مبارزين ضد استبداد نادری، مبارزين ضد استبداد هاشم خانی، فرهنگيان، هنرمندان، نخبهگان، بيروكراتها، رهبران احزاب و تنظيمهای كودتاچی، جهادی و مبارز: ببرك، سلطان علی كشتنند، فريد مزدك، دستگير پنجشيری، ربانی، مسعود، دوستم، بدخشی، باعث، مزاری، اكبری، خليلی، محقق، عبدالله، فهيم و غيره هیچکدام نگفته بودند، که «من افغان نیستم.»
تنها لطيف پدرام و عناصر مانند او و جمهوری سكوتیها تبار نفرت هزارهگی لقمهٔ گندیدهٔ “«من افغان نيستم!» را نوشخوار ميكنند. باقی جوانان احساساتی و كم مطالعه و بيخبر از ديناميزم تاريخی فقط به خاطر نشان «حضور» شان در رسانههای مجازی «من افغان نيستم!» را بلغوز میكنند. در اين ميان اين تيشههای فاجعهآفرين فاشيستهای پشتون و هزاره و تاجيك كه در خدمت مافيای قدرت و طالبانيزم استند دسته پيدا میکند.»
لعلزاد چهرهٔ شناخته شده ضد افغان، ضد پشتون و ضد افغانستان برای جامعهٔ روشنفکر پشتون است. هرگاه هزار صفحهٔ بیشتر مملو از دلایل برای تحقییر و توهین بیشتر پشتونها و تاریخ آنها به کتاب خود افزود نماید هیچ فرد پشتون حاضر نخواهد بود این کتاب را ورق زند. لعلزاد خود این را میداند و این کتاب را هم برای استفادهٔ قوم پشتون نوشته نکرده بلکه مشتریان و خریداران هجویات او جوانان و روشنفکران تاجیک اند تا برای پیشداوریهای خود در مورد فرهنگ پشتونها و برای اندوختن بیشتر بار نفرت قومی در برابر پشتونها یک مرجع و مؤخذ اکادمیک داشته باشند. با آنکه به سختی میتوان نوشتهٔ یک تکنیشن ذغال سنگ از اتحاد شوروی را یک اثر تاریخی اکادمیک قلمداد کرد!
تراژدی روشنفکران تاجیک که در دام عنکبوت دکترین «ستم ملی» گیر افتاده اند در آنست که پیشبینی لطیف پدرام، این سپهسالار لشکر ستمیها که گفته بود، که « فرصت را نباید از دست داد چون فردا ما شاید در موقعیتی قرار بگیریم که حتی نتوانیم طرح دادخواهی، طرح فدرالی و طرح درهم شکستن ساختارهای کوچک استبدادی را هم مطرح بکنیم. بناً پیشنهاد ما همیشه این بوده که بیایید بطور رادیکال عمل بکنیم و با استفاده از فرصتهای بین المللی که در اختیار ما است کار را یکطرفه بکنیم.» با شعارهای ناشیانهٔ “«من افغان نيستم!»، «وطن من خراسان است!»، به حقیقت پیوسته است.
روشنفکران افتیده در دام عنکبوت اندیشه های ستمی،باتکیه به ناسیونالیزم ایرانیدر پشتون ستیزی، افغان ستیزی، دری ستیزی و در نهایت مانند خالق لعلزاد، در افغانستان ستیزی تاحدی جلو رفتند، که با طرد «هویت افغان» درسطح جهانی به آدمهای بی هویت بی وطن و بی دولت مبدل شده اند. در حالیکه ایجاد و دوام کشور و دولت افغانستان با هویت مستقل افغانی آن که عمدتاً متکی بر اسلام حنفی و فرهنگ افغانی متشکل از عناصر پشتونولی و فرهنگ دری خراسانی است. اینکه لطیف پدرامها و خالق لعلزادها هویت افغانی را هویت پشتون تعبیر کنند چیزی را تغییر نمی دهد. ارزشها و هویت ملی هر کشوری در جهان امروز از هویت و ارزشهای بزرگترین کتلهٔ قومی نفوس آن متأثر میباشد. به گفتهٔ ان کولتر[11] در مناظره با ویویک راماسوامی یکی از کاندیدان امسال ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه، ناسیونالیزم حاکم در جامعه و دولت امریکا مبتنی بر هویت ملی واسپ WASP است که متشکل از سه عنصر میباشد: (White) سفید پوست، (Anglo-Saxon) انگلوساکسون و دین (Protestant) پروتستانت[12]. بیجهت نیست که این سه عنصر هویت ملی چهار کشور امریکا، انگلستان، آسترالیا و نیوزیلند را تشکیل داده و این چهار کشور زیر رهبری امریکا در تمامی مسایل سیاست خارجی موقف مشترک دارند، چه موضوع اسرائیل و فلسطینیها باشد، چه جنگ اوکرایین و چه کوشش برای مهار کردن پیشرفت اقتصادی چین و نفوذ روز افزون آن در جهان.
این بدان معنی نیست که امریکا مهاجرین سائر اقوام و ادیان را نمی پذیرد و یا افراد وابسته به سایر اقوام، نژادها و ادیان به مقامات دولتی بالا در امریکا گمارده نمیشوند. چرا گمارده میشوند به شرط ایکه این هویت ملی حاکم (واسپ) کشور امریکا را مورد سوال قرار ندهند! با طرف سوال قرار دادن عناصر هویت ملی افغانستان، روشنفکران ستمی تاجیک درز عمیقی میان خود و پشتونها ایجاد کردند و با خراسان خواهی غیر عملی و بی لزوم، وطن افغانستان را از دست دادند. برای مقابله با این تراژیدی، روشنفکر تاجیک یک راه در مقابل دارد: آزاد شدن از دام عنکبوت تفکر و روایت ستمیها و برگشت به آغوش ملت افغانستان.
مأخذ و منابع
- اولیور روی، اسلام و مقاومت در افغانستان، متن انگلیسی، چاپ دوم، یونیورستی کمبرج، 1990م
- اولیورروی اسلام و نوگرایی سیاسی در افغانستان، ترجمه ابوالحسن سروقد، سال1369،ص31
- بابرنامه، خاطرات ظهیرالدین محمد بابر پادشاه غازی، ترجمه انگلیسی از روی متن ترکی توسط انت سوزانا بیوریج، لندن سال 1922م.
- بی بی سی فارسی، میزگرد پرگار درباره آریاییها
- پرویز مشرف، 2013م، به نقل از آلِشییا وتمیر، What Went Wrong in Afghanistan، ژورنال فارن پالیسی.
- محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نزدهم میلادی، چاپ چهارم، تهران ۱۳۵۳ه. ش.
- توزک بابری ص ا۲۷، چاپ بمبئ.
- توماس بارفیلد “تاریخ فرهنگی و سیاسی افغانستان”.
- توماس بارفیلد “تاریخ فرهنگی و سیاسی افغانستان”، چاپ یونیورستی پرنستون، 2010م.
- جلال بایانی .Larawbar.com 2015-08-25
- جورج فورستر، “یک سفر از بنگال به انگلستان از طریق قسمتهای شمال هندوستان، کشمیر، افغانستان و فارس به روسیه از طرتق بحیرة کسپین، لندن، 1798م.
- چنگیز پهلوان، کتاب “شعرای معاصر افغانستان” چاپ تهران.۱۳۷۱.
- حامد نوید، آریانا افغانستان آنلاین، ریشه یابی کلمه افغان، ۲۷/۲/۲۰۱۸م
- خطابۀ احمد شاه مسعود به شاگردان خود (ویدیو کلپ بدون تاریخ)
- داریرة المعارف بریتانیکا، 1914م
- رزاق مامون.” کابل پرس” يكشنبه 26 جون 2011م.
- رزاق مآمون، “تقدیم به حبیب الله، نخستین خط شکن پس از هزار سال”، شنبه ۱۳ سنبله ۱۳۹۵ هجری شمسی سایت انترنتی “گزارش نامهء افغانستان”.
- روزنامه اکسپرس تریبیون پاکستان
- ریچارد ارمیتاژ، FP, 18 Sep 2013 انترویو
- ژورنال پلوس یل، Plus One دانشمندان پوهنتون پورت سموث انگلستان، هشتم مارچ سال ۲۰۱۲م
- سر جان ملکم، تاریخ ایران لندن، 1815م، جلد اول
- سفرنامه ابن بطوطه (که در سال ۷۵۴ هجری قمری پایان یافت و درمجموع ۲۹ سال و نیم به طول انجامید. این سفرنامه به ۴۰ زبان ترجمه شده است)
- سیف فاضل (فیسبوک) ۲۰۱۸م.
- صاحبنظر مرادی جریده انترنتی “خراسان زمین چاپ ۲۸ قوس ۱۳۹۰ ه.ش
- عبدالحمید مبارز، مصاحبه با تلویزیون نور در گفتگوی باز، ۲۰۱۱م
- عبدالحي حبيبي، تاريخ مختصر افغانستان، چ. سوم 1377 هـ.ش دانش كتابخانه پيشاور
- عبدالحئ حبیبی Habibi, Abdul Hai, Khaljies are Afghan, Pashtun Forums, 07-22-2013, http://www.pashtunforums.com/pashtun-history-/38641-khilji-ghizais-ghaljis-pashtuns-afghans-abdul-hai-habibi.html
- عبدالحئ خراسانی (مقالات نشر شده در فیسبوک)
- غیاث آبادی، رادیو فرانسه بخش فارسی.
- فيض محمد كاتب، سراج التواريخ: 1331شمسي، طبع دارالسلطنه كابل.
- کابل پرس، تجزیه افغانستان، جون ۲۰۱۱.
- کابل پرس، نتایج پرسش در مورد تجزیۀ افغانستان، ۲۰ سپتمبر ۲۰۱۳م.
- کتاب خاطرات امیر عبدالرحمن خان
- کلونل رالف پیتر. نقشه شرق میانه نو، MAP OF THE NEW MIDDLE EAST Lit-Colonel Ralph Peters 2006
- لطیف پدرام مصاحبه ویدیویی بعد از واقعة سقوط شهر قندز-۲۰۱۵م
- لطیف پدرام، مصاحبه با بی بی سی فارسی، میزگرد پرگار تلویزیون فارسی بی بی سی درباره ایرانیان و افغانیها ۲۰۱۳م.
- لهکارت، انقراض سلسله صفویه نوشته لکهارت
- مجیب الرحمن رحیمی، مصاحبه با تلویزیون نور در گفتگوی باز، ۲۰۱۱م
- مجیب مهرداد، روزنامهء هشت صبح، پنجشنبه, 19 جدی 1398.
- محبوب الله کوشانی به نقل از دستگیر پنجشیری، وبسایت آریائی، هفتم ثور 1382 مطابق 27 اپريل 2003 ميلادی.
- محبوب الله کوشانی، سخنرانی ايکه بمناسبت بيستمين سالگرد شهادت م ط بدخشی در دوشنبه مرکز تاجیکستان
- محمد ابراهيم عطايي، نگاهي به تاريخ معاصر افغانستان، مترجم: جميل الرحمن كامگار بنگاه انتشارات ميوند، چ. اول 1383 هـ.ش.
- محمد احمد پناهی سمنانی. شاه سلطان حسین صفوی تراژدی ناتوانی حکومت. چاپ اول. انتشارات کتاب نمونه، ۱۳۷۴.
- محمد اکرام اندیشمند، ” کابل پرس”، تاجیکها و زبان فارسی دری؛ بازندۀ اصلی نظام فدرالی در افغانستان پانزدهم مارچ سال ۲۰۱۲م
- محمد سعیدی، هزارستان از اقتدار تا افتخار، (سایت انترنتی http://urozgan.org/fa-AF/article/8284/ ).
- محمد سعیدی،”هزارستان، از اقتدار تا افتخار” هزاره پیوند
- محمد محقق، شفقنا، دوشنبه, 18 اسفند 1393 ( www.shafaqna.com/persian.)
- محمد مهدی، دانشنامۀ آریانا، انترنت ( http://database-aryana-encyclopaedia.blogspot.com.au/p/blog-page_10.html )
- محمد نظیف شهرانی، خراسان زمین› ۲۱ جدی ۱۳۹۲.
- مصاحبه جنرال پرویز مشرف رییس جمهور اسبق پاکستان با تلویزیون طلوع، ۲۰۱۶م.
- مصاحبه ویدیویی لطیف پدرام با تلویزیون فارسی بی بی سی-۲۰۱۴م
- مقایسة تاریخ هندوستان و اندونیزیا. مجموعة مقالات، بلوسه و ان بوت، نیویارک 1978، ص
- مونستوارت الفنستون “گزارش پادشاهی کابل و توابع آن در تارتاری، فارس و هندوستان”، در دو جلد به زبان انگلیسی، چاپ لندن، 1842م
- ميرغلام محمد غبار، افغانستان در مسير تاريخ، جلد اول، صحافي احساني، قم 1375شمسي
- ميرغلام محمد غبار، احمدشاه بابا، دانش كتابخانه، چاپ دوم، پيشاور 1376شمسي
- میر محمد صدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخير، جلد اول، انتشارات محمدوفايي، چاپ دوم قم 1374شمسي.
- نک کلگ رهبر حزب لیبرال دموکرات و معاون صدراعظم بریتانیا سپتمبر سال 2009 در روزنامه گاردین، پلان B
- نادر شاه افشار، وبسایت تمدن ما (/tamadonema.ir)
- نوراحمد خالدی، “نتایج انتخابات دور اول ریاست جمهوری از تقسیم آرأ بر اساس خطوط قومی حکایت میکند” فیسبوک، ۲۷ اپریل ۲۰۱۴م.
- هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ۱۳۷۵ تهران ص ۶۳.
- وبسایت مشعل Karim Popal, Mashal.org, http://mashal.org/blog/نژاد-وملی های-افغانستان/
- وبسیات انگلیسی گندهارا تاریخ 11اپریل 2018
- ۲۰۱۲
[1] لطیف پدرام، مصاحبهٔ تلویزیونی بعد از واقعة سقوط شهر قندز بدست طالبان در سال ۲۰۱۵
[2] مراجعه شود به ویدیو کلپ بدون تاریخ سخنرانی احمدشاه مسعود به شاگردان شورای نظاری او در یوتیوب.
[3] مجیب الرحمن رحیمی در مصاحبه با تلویزیون نور در گفتگوی بازدر سال ۲۰۱۱م
[4] مجیب الرحمن رحیمی، به گزارش اسپوتنیک افغانستان به نقل از خبرگزاری فارس، ۸ دسمبر ۲۰۱۶.
[5] بی بی سی فارسی،. ۹ فروردین ۱۴۰۳ – ۲۷ مارس ۲۰۲۴ او قبل از خواندن شعر خود خطاب به آیتالله خامنهای او را «رهبر تمام فارسیزبانان جهان» خواند و گفت: «من از دورترین نقطه ایران آمدهام، از قلههای هندوکش و از پنجشیر. میخواستم غزلی کوتاه بخوانم اما چیزی را میخوانم شایسته شرف حضرت عالی باشد و بیانگر دیدگاه تاجیکانه ما پنجشیریها››.
[6] در اشاره به نظریات و هواخواهان طاهر بدخشی که در اواخر سالهای 1960میلادی از جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق انشعاب نمود.
[7] این مصاحبه و این روایت ضد افغانی چنان مطلوب عبدالله عبدالله قرار گرفت که بلادرنگ رحیمی را سخنگوی خود تعیین نموده بعد از تقرر در مقام رییس اجرائیه موصوف را به حیث رییس دفتر خود مقرر نمود.
[8] مراجعه شود به خطابۀ احمد شاه مسعود به شاگردان خود (ویدیو کلپ یوتیوب بدون تاریخ) tajik #pashton #uzbek #kabul #ahmadshahmasoud @ketabistan
[9] به مناظرهٔ تلویزیونی هارون سمرقندی با دوکتور خالدی در برنامهٔ رزاق مأمون ۳۱ دسمبر ۲۰۲۱ مراجعه شود.
[10] جاناتان لی، تاریخ افغانستان از سال 1260 تا امروز، لندن 2018، 2022.
[11] Ann Hart Coulter is an American conservative media pundit, author, syndicated columnist, and lawyer. She became known as a media pundit in the late 1990s, appearing in print and on cable news as an outspoken critic of the Clinton administration.
[12] Ann Coulter vs Vivek Ramaswamy, Defiant Lawyers, Agustus Corbett, June 2024, YouTube.